خلاصه ماشینی:
"وقتی مردم متوجه موضوع شدند،با اشتیاق آماده شنیدن پیام ورقه شدند،مردی که از نظر معنوی اعتماد،مورد توجه همگان بود،در کنار زمزم ایستاد،و با صدای بلندی فریاد زد: ای جمعیت عرب!من از طرف خدیجه سخن میگویم،من پیامرسان او هستم: «خدیجه»بانوی بزرگ و بااقتدار قریش شما را به گواهی میطلبد!همهء شما شاهد باشید،که او یعنی خدیجه خودش ثروت و سرمایهاش و همه خدم و حشم،و جمیع مایملک خود،و چهارپایان،و صداق و مهریه و هدایائی را که از گوشه و کنار به او رسیده است،همه را به محمد صلی الله علیه و آله و سلم بخشیده و در ملک خالص او قرار داده است،و جمیع بخششها و هدایای خدیجه نیز از طرف«محمد»مورد قبول واقع شده است و تمام اینها هدایایی هستند که به آن حضرت تقدیم شده است،تا تجلیل شایستهای از شأن و شخصیت او به عمل آید،و مورد تعظیم و تکریم واقع شود،و درعینحال عشق و علاقه«خدیجه»را به«محمد»بازگو کند،همهء شما که حرفهای مرا شنیدید،براین گفتهها گواه باشید.
هر روز که میگذرد بر فروغ جاویدان این خاندان افزوده میشود،و کوثر خیرات و برکاتش،به سان رود پرخروشی،از کنار کویر حیات گذر کرده و تشنگان وادی ایمان و معرفت را سیراب میکند،خاندانی که کوچک و بزرگشان درس زندگی به فرزندان بشر داده،و به عنوان اسوههای جاویدان ایثار و ایمان و انسانیت بستر تاریخ را روشن کرده،و حیات فکری و فرهنگی جویندگان حقیقت،و پویندگان طریق توحید را منور ساختهاند دودمانی،که هریک ذخیره مبارک خداوندی برای دیگری بوده است در وجود محمد صلی الله علیه و آله و سلم و گوهر وجود خدیجه،در حصن حصین حفظ الهی از هر گزند و دستبردی مصون ماندند،تا با پیوند مبارک خویش حجلهء محبت و معرفت را بهنام خدای ابراهیم آراستند!"