چکیده:
تفرق سیاسی به مفهوم وجود نهادها،سازمانها و قلمروهای حکومتی متعدد مستقل از هم در محدوده مجموعههای شهری یا مناطق کلانشهری، اساسیترین چالش رویهای فراروی مدیریت و حکمروایی اینگونه مناطق قلمداد میشود.در طرف مقابل و برای چیرگی بر این چالش،راهبردهای متعددی از سوی نظامهای مدیریتی ارائه شده است که همهء آنها تحت عنوان منطقهگرایی در مدیریت و اکنون حکمروایی مناطق کلان شهری جمعبندی میشود. این نوشتار در تلاش است به طرح انواع مدلها و الگوهای منطقهگرایی منتج از این راهبردها و نیز تحلیل نقاط قوت و ضعف آنها بپردازد و قابلیت اجرایی آنها را در انواع مناطق کلانشهری-بهعنوان مجموعهای از تجربیات عملی در زمینه منطقهگرایی و روندهای تازهء آنها-برای یافتهاندوزی از آنها در مدیریت مجموعههای شهری کشور،ارائه دهد.
خلاصه ماشینی:
"2-ضرورت منطقهگرایی رشد و افزایش مناطق کلانشهری در سرتاسر جهان،اقتصاد در حال رشد اینگونهخ مناطق در امریکای شمالی، افزایش شهرداریها و تقسیمات اداری-سیاسی در محدوده مناطق کلانشهری،نیاز به ایجاد هماهنگی در خدمات رسانی،یافتن ساختارهای حکومتی کارامدتر برای مناطق کلان شهری،و ضرورتهایی از این دست حکومتها را به این چالش واداشته است که اشکال تازهای از مدیریت و حاکمیت شهری را برای این مناطق به وجود آورند.
(ibid) در چارچوب مجموعه استدلالها برای تبیین ضرورت«رویکرد کل ارگانیک»01به منطقه کلانشهری و اجتناب از تفرق در مدیریت آنها،در دیگرسو،میتوان انتقاداتی را بر ساختار حکومتهای محلی پیشنهادی از سوی شارحان مکتب انتخاب عمومی(وجود حکومتهای محلی متعدد مستقل از هم)وارد کرد Ū(Pacioneṣ2001ṣ411) که از این دستاند: -افزایش شکاف مالی بین حکومتهای محلی،بهویژه بین شهر مرکزی و نواحی حومهای؛ -بروز بحران مالی در اداره شهر مرکزی در نتیجه عواملی چون تقاضای فزاینده خدمات شهری؛ -افزایش هزینههای بهرهبرداری و استهلاک زیرساختها و نظام خدماترسانی،موج مخالفت با مالیات و عوارض شهری،و بالاخره ناتوانی در استفاده از منابع اقتصادی و مالی کل منطقه و بهرهبرداری از اقتصاد مقیاس؛ -آسیبها و مخاطرات ناشی از تصمیمگیریهای پراکنده در خصوص کاربری زمین و آثار منفی آن بر نواحی همجوار؛و سرانجام -فقدان هویت سازمانی واحد و دارای قدرت اعمال رهبری،برنامهریزی و مدیریت بر کل منطقه کلانشهری.
بدین ترتیب روشن میشود که برای هر نوع تصمیمگیری و اجرا در مجموعههای شهری به سازوکارهایی برای تحقق نوعی منطقهگرایی که به اجماع منافع و دیدگاههای مختلف،بسیج و تجهیز منابع،هماهنگی بین قدرتهای تقسیمات و قلمروهای حکومتی متعدد و نیز بین شعب و واحدهای استانی و شهرستانی وزارتخانهها و سازمانهای مختلف فعال و مؤثر در سطح مجموعه شهری بینجامد،نیاز بسیاری وجود دارد."