چکیده:
هدف:در این مطالعه مروری،نتایج پژوهشهای مختلف در ارتباط با نارساخوانی مورد توجه قرار گرفته است. روش:با انتخاب مجلات و کتب معتبر بین المللی نتایج مطالعات اخیر در حوزههای مختلف مقولهبندی و مطرح شده است.یافتهها:نارساخوانی،هجیکردن و بازنمایی اشاره نمود.برخلاف زبان که رشد آن خودبخودی بوده و در جریان رشد حاصل میشود،خواندن مهارتی است که در سنین بالاتر و بر اثر مداخلات آموزشی کسب میگردد.در این فرایند پیچیده شناختی همزمان مهارتهای مختلفی درگیر میشوند مانند درک و تمییز حروف و صداها،برقراری ارتباط بین واج-نویسه،نامگذاری حروف و بازنمایی آنها،درک معنی گروهی از کلمات نوشتاری در قالب جمله،حافظه،حرکت و عوامل دیداری و شنیداری همه به عنوان اجزای این فرایند مطرح هستند.هرچند که بیشتر پژوهشها این اختلال را به دانش و آگاهی واج شناختی فرد و عوامل مرتبط با آن نسبت دادهاند اما پژوهشهای ارزشمندی در ارتباط با شناسایی منشاء عصبی و زیستی این اختلال به انجام رسیده و به نتایج قابل توجهی منتهی شدهاند.نتیجهگیری:اختلال خواندن بستر مناسبی را برای مطالعات میان رشتهای فراهم کرده و به عنوان مدل مناسبی برای تبیین عوامل زیستی،آموزشی و اجتماعی -فرهنگی تعاملات مغز/ شناخت،مورد توجه قرار گرفته است.
Objective: This study reviewed researches recently conducted on Dyslexia.
Method: Studies were reviewed that had investigated the different dimensions of dyslexia.
Results: These studies suggest that dyslexia is a specific learning disorder characterizing: deficits in word decoding، weak ability in fluency، spelling and representation. Unlike language which has simultaneous growth and evolution، and it is achieved in the developmental process، reading skills are acquired in higher ages and through educational interference. In this complex cognitive process، different skills involve simultaneously like: conception and discrimination of letters and sounds، correspondence between letter and sounds، labeling and depicting them، comprehension of groups of words in a sentence form، memory، movement، audiovisual factors which are all component parts of this process. Although many researchers have linked this disorder to low phonological awareness، and its related factors، studies have been done for discovering the neurons and biological origins of the disorder and they have led to remarkable results. This paper endeavors to study researches and results in each case by taking in to account different dimensions of dyslexia.
Conclusion: Dyslexia has become a fertile ground for interdisciplinary studies and a model for elucidating biological، educational and socio-cultural factors of brain/cognition interactions.
خلاصه ماشینی:
البته قبل از آنها در سال 8991 استاین و موناکو4بر وجود نشانههای ژنتیکی نارساخوانی روی کروموزوم شماره 6 تاکید کرده بودند(اسنولینگ،0002) در یک پژوهش طولی گالاگر،فریت و اسنولینگ(0002)به این نتیجه رسیدند که در سن شش سالگی بیش از نیمی از گروه،در معرض خطر نمراتشان در آزمونها و تکالیف مربوط به سوادآموزی در مقایسه با گروه کنترل بسیار کمتر و زیر میانگین بود؛ بنابراین همانگونه که دیده میشود عوامل ژنتیکی از جمله عواملی هستند که در بررسیهای مرتبط با نارساخوانی مورد توجه بوده و بعضی از این عوامل هم تا حدودی شناسایی شدهاند.
این دیدگاه از جانب تعداد زیادی از پژوهشگران مورد توجه قرار گرفته و در مطالعهای لپانن، پیکو،اکلند و لیتین8(9991)گزارش کردهاند که عملکرد مغزی کودکان مشکوک(به دلیل ویژگیهای والدین و بهویژه پدر)در زمان تولد با عملکرد مغزی دیگر کودکان (غیرمشکوک)تفاوت نشان میدهد که این خود میتواند اقدامات معلمان را در آموزش و یادگیری خواندن،تحتتأثیر قرار دهد.
استاین(1002)با ملاحظه نظریهء مگنوسلو لار9این فرضیه را مطرح کرده است که سلولهای بزرگ در افراد نارساخوان در همه مسیرهای حسی مرتبط با خواندن(دیداری و شنیداری)به شکل ناقص عمل میکنند که این خود اختلال ادراک بینایی را سبب میشود و در چنین شرایطی اختلال در خواندن بروز میکند و اختلال شنیداری به اختلالات واجی و آوایی میانجامد.
دیگر مطالعات هم نشان دادهاند که درجهء گویایی میتواند به عنوان پیشبینیکنندهء مناسبی در بررسی نارساخوانی مورد توجه قرار گیرد که میتوان این درجه را از طریق آزمونهای توانایی واجشناختی بررسی نمود(موتر،هو لم و اسنولینگ،7991).