چکیده:
حدیث «خیار خصال النساء...» فضایل اصلی زنان را رذیلتهای مردانه دانسته و بدین ترتیب، فضایل اخلاقی را با جنسیت پیوند زده و بر تمایز اخلاقی زن و مرد تأکید کرده است. در این مقاله، پس از طرح مسأله، کوشش شده است تا مضمون وکارآمدی این حدیث، در هفت بخش بررسی و تحلیل شود. در بخش نخست، منابع این حدیث و تفاوتهای لفظی آن نقل شده است. بخش دوم، دیدگاه مفسران و شارحان نهج البلاغه را درباره این حدیث تجزیه و تحلیل میکند. سومین بخش، بنیادهای علمی و زیستشناختی تمایز میان زن و مرد را بررسی میکند. چهارمین بخش، به تحلیل این حدیث در پرتو تازهترین یافتهها و مطالعات اخلاقی در حوزه زنان میپردازد. در پنجمین بخش، به تحلیل سندی و محتوایی این حدیث و مقایسه مضمون آن با آموزههای قرآنی پرداخته شده است. ششمین بخش، مدعی آن است که مضمون این حدیث، اعتقادی است کهن، مبنی بر فروتری جنس زن که در قالب حدیث در آمده است. هفتمین بخش، با اشاره به سه اصل روشی درباره این قبیل احادیث، روند تغییر مضمونی و لفظی برخی احادیث را نشان میدهد. سرانجام، نویسنده در پایان مقاله خود نتیجه میگیرد که این حدیث، سندی مقبول، مضمونی مستدل و محتوایی سازگار با دیگر آموزههای قرآنی و آموزههای اخلاقی احادیث ندارد.
خلاصه ماشینی:
آقای موسوی نیز این حدیث را شرح و تأکید میکند که بخل در مردان رذیلت است، اما برای زنان چنین نیست؛ زیرا: بخل در زن به معنای محافظت از مال خود و شوهر است.
لیکن مسأله اصلی ـ که کمتر کسی بدان پرداخته و راهی برای حل آن پیش کشیده است ـ این است که آیا این حدیث مروج دو نوع نظام ارزشی و اخلاقی نیست؟ و اگر هست، چنین کاری قابل دفاع است؟ برای پاسخ به پرسشهایی از این دست، سه شیوه میتوان در پیش گرفت: نخست، آن که به کمک یافتههای علمی و زیستشناختی نشان داد که زن از نظر ماهیت، با مرد متفاوت است و به همین سبب نیز تابع ارزشهای اخلاقی خاصی است؛ راه دوم، آن است که نشان داده شود مطالعات و تأملات جدید اخلاقی بیانگر ویژگی خاص و معیارهای اخلاقی زنانه است؛ سوم، آن که مؤمنانه به این حدیث نگریسته شود و به دلایل دینی اثبات گردد که این سخن معصوم است و منطبق بر قرآن و داوری او در این باب حجت و مقبول است.
برخی از شارحان نهج البلاغه خواستهاند با استناد به واقعیتهای زیستشناختی از این دست، سخنان حضرت امیر را در این باره موجه کنند؛ برای مثال، مرحوم مصطفوی در توضیح نقصان عقول زنان ـ که در خطبه هشتاد آمده است ـ پس از بحث و ارائه مثالهایی نتیجه میگیرد که عقل در این حدیث سه معنا میتواند داشته باشد: فهم، درک و تشخیص.