چکیده:
شیخ بهایی، از زمرة فقیهان چیرهدست و محدثان باریکبینی است که فقاهت و درایت، در آثار وی موج میزند. بازگویی ظرایف معنایی و دقایق مفهومی روایات، تخصص علمی اوست. او در این مسیر دشوار و توانسوز، از بایستههای عمومی فهم متن و ضوابط خاص آن بهره جسته است. شیخ بهایی در فقه الحدیث، نظام منطقی و سبک خاص در گردآوری، فهم متن، فهم مقصود و ارائه گزارههای شرعی دارد. این نظام منطقی، حاوی دقتها و نوآوریهای ویژه در تحلیل احادیث است. در این مقاله سعی شده است، روش فقه الحدیثی شیخ بر پایة کتاب مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین تبیین گردد.
خلاصه ماشینی:
1. گردآوری روشمند و کامل گزارهها در دانشی همانند فقه ـ که در نتایج آن جنبه انتساب نظریة شرعی و نگرة حکمی به شارع اسلام مطرح است ـ اطمینان از تحصیل تمامی گزارههای هم موضوع و مرتبط به مسأله مورد بحث، از گامهای نخستین و اساسی در فقه الحدیث است؛ چرا که کاستی و اهمال خواسته یا ناخواسته در مرحله گردآوری، آسیب جدی به نتیجه بحث وارد میکند و از اعتبار علمی آن میکاهد؛ این اهمال ممکن است در روش و بهاء الدین العاملی ادیبا و فقیها و عالما: شیخ بهائی زاهدی سیاستمدار دانشمندی ذی فنون، سیمائی از شیخ بهائی در آیینه آثار، مؤتمر تکریم الشیخ بهاء الدین العاملی بدمشق، بهاءالدین العاملی شاعرا، فرصتی برای شیخ (زندگی شیخ بهائی).
در مسائل جزئی فروعات فقهی ـ که قرآن نسبت به بیان احکام آنها ساکت بوده ـ شیخ به صورت مستقیم، به سراغ روایات رفته است که البته پس از اطمینان از نبود گزارة قرآنی ناظر به مسأله است؛ برای نمونه در باب چگونگی انجام تیمم، بحث را چنین آغاز کرده است: در کیفیت تیمم، هشت حدیث است؛ سوم و پنجم آن از الکافی و الباقی از کتاب التهذیب است 7 .
همچنین، شیخ بهایی در مرحله گردآوری، به اهمیت آگاهی فقیه از اختلاف نسخهها و گونههای مختلف متن روایت، واقف بوده و در موارد متعددی، به گزارش اختلاف نسخ روایات پرداخته و گاه، میان آنها ارزشگذاری نیز کرده است؛ 2 برای نمونه، ذیل روایت: «...