خلاصه ماشینی:
وقتی درنسخ قدیمی مرصاد باین تعبیر برخوردم و ملاحظه شدکه در کلیدی نسخههای قدیمی بدون استثنا به همینصورت است و احتمال تصحیف نیست و در جستجویشاهد برآمدم چون حدس میزدم که در متون منتوزکاتبان و مصححان این تعبیر را به علّت ندرت و غرابتتغییر داده باشند(به همان سان که در کلیدی چاپها ونسخ خطی متأخر مرصاد عمل کردهاند)و در متونمنظوم قید وزن و قافیه مانع آزادی در تصرف است،دیوانها اشعار را در مطالعه گرفتم و از نظر سهولت کارقصاید و غزلایی را که در آنها صیغههای مختلف فعلدانستن به صورت ردیف تکرار شده بود مورد دقت قراردادم و گشمدهی خود را در سخن لسان الغیب خواجهیشیراز یافتم...
بدین ترتیب این کتاب تاکنون پنجبارترجمه شده که بعضی از آنها به وسیله اساتید فن بودهاست و این تازه به جز روایت فردوسی از سرگذشتاردشیر بابکان است که به تفصیل در شاهنامه آمدهاست و به قدری به روایت«کارنامه اردشیر بابکان»شباهت دارد که باعث این تصور میشود که فردوسیاحتمالا ترجمهای از متن اصلی را در اختیار داشته که آنرا اساس کار خود قرار داده است.
اما آنچه باعث شده کهعلیرغم وجود من«شاهنامه»و ترجمههایی که بهوسیله اساتید شده،خانم دکتر مهری باقری نیز دست بهترجمه اثر ببرد،ظاهرا این میباشد که غالب آنترجمهها فقط برای پژوهندگان و متخصصان قابلاستفاده است.