چکیده:
موفقیت در بحران به اداره اثربخش افراد و گروههایی که برای کنترل بحران بسیج شدهاند از یک سو و برقراری ارتباطات اثربخش برای اثرگذاری بر نظر عامه مردم از سوی دیگر بستگی دارد.در این مقاله،پس از تعریف ساختهای"حادثه"و"رویداد"و تبیین موضوعات قوی و ضعیف،مراحلی که هرموضوع ممکن است طی نماید تا بحرانی گردد،مشخص گردیده و پس از آن،الزامات اساسی برای مدیریت اثربخش بحران تشریح و تحلیل شدهاند.
خلاصه ماشینی:
"هنگامی که به فرد کم توانی اختیار واگذار شود،این شخص از عهدهء انجام صحیح کار برنخواهد آمد و به تدریج آثار خرابکاری و ندانمکاریهای او بروز و ظهور خواهد کرد که در این صورت،ناگزیر به برکناری او میشوند و بدینترتیب زمینههای عجز و ناکامی فرد کم توان فراهم شده،نزد دیگران ضایع میگردد؛یا برخورد با فرزندی که در خانواده،به حال خود رها شده و پدر و مادر نیز هیچگونه امر و نهییی در هیچ زمینهای به او نمیکنند ولی به محض مشاهدهء رفتارهای نابهنجار به فکر افتاده و با توسل به زور و نظارت دقیق میخواهند گذشته را جبران نمایند،نه تنها کارساز نبوده بلکه پیامی ضمنی برای دیگر فرزندان نیز به همراه دارد بدین معنی که اگر شما نیز میخواهید مورد توجه قرار گیرد باید همان مسیری را بپیمایید که او رفته است.
درسی که از این امر میتوان گرفت آن است که در شرایط بحران،فرماندهی واحد و دارای قدرت کامل،باید مدیران توانمند را شناسایی کرده و به آنان در حوزه کاریشان تفویض اختیار نماید و با سایر افراد نیز دستوری رفتار کند تا بتواند بحران را کنترل و به حالت عادی باز گرداند.
اما اگر نخست همه گامهای پیشین را برداشته باشید فقط موضوع،قرار دادن تیم مدیریت بحران در پایان درخت ارتباط اضطراری است به گونهای که اطمینان داشته باشید که اطلاعات صحیح،به موقع فراهم خواهد شد و شما خواهید توانست راهبرد اطلاعرسانی خود را مشخص نمایید."