چکیده:
در این مقاله روشنفکری مذهبی به مثابه نحلهای از جریان نواندیش اسلامی با برجستگانی چون بازرگان که با رویکردی انتقادی، به سنت و مدرنیته نگریسته، تعریف میشود، که تلاشش معطوف به نفوذ در عرصه عمومی و گفت و گو با فعالان اجتماعی ـ سیاسی است، تا از دل سنت، مدرنیته رشد کند و وظیفه دارد با تکیه بر خاستگاه خود توان تولید کند. اما در برابر آن، روشنفکری دینی دارای نقصهای اساسی از جمله ناتوانی از درک تحولات اجتماعی، فقدان عدالت اجتماعی و اصالت قدرت است.
خلاصه ماشینی:
روشنفکرى مذهبى در برابر روشنفکرى دینى مجتبى نجفى 18کارگزاران، ش 586، 19/6/1387 در این مقاله روشنفکرى مذهبى به مثابه نحلهاى از جریان نواندیش اسلامى با برجستگانى چون بازرگان که با رویکردى انتقادى، به سنت و مدرنیته نگریسته، تعریف مىشود، که تلاشش معطوف به نفوذ در عرصه عمومى و گفت و گو با چکیده: فعالان اجتماعى ـ سیاسى است، تا از دل سنت، مدرنیته رشد کند و وظیفه دارد با تکیه بر خاستگاه خود توان تولید کند.
شاخصهاى این جریان با نام نحله کیان معروف شدند و با شعار اصلاح معرفت در حوزه نظرى از پلورالیسم، تساهل و تسامح، نفى هر گونه ایدئولوژى گرایى، خصوصى شدن دین و حقیقتگرایى سخن گفتند و در حوزه سیاسى با شعار قانونگرایى و گردش نخبگان در مدار قدرت، از مطالبات مطرح شده ایرانىها در دوم خرداد، استفاده بهینه کرده، تا حدودى نفوذ خود را در محافل دانشگاهى و روشنفکرى بسط دادند.
در حالى روشنفکرى مذهبى با تمایزاتى که ایشان از روشنفکرى دینى براى آن قائل است (تعامل با رویکردى انتقادى به سنت و مدرنیته، معطوف بودن به جریانهاى اجتماعى، اجتناب از انتزاعىگرى و مباحث تئوریک صرف، مقابله با الگوهاى غیر بومى، احترام به حقوق رقبا، عرفانى مبتنى بر مساعدت خلق، نقد صادقانه به گذشته خود) تا قبل از سال 1367 به این گونه مصطلح و متمایز نبوده است، و چهرههاى بارز روشنفکر مذهبى را، در سابق به روشنفکر دینى نام مىبردند؛ از جمله شریعتى.
به نظر آقاى نجفى، روشنفکرى دینى از درک تحولات اجتماعى ناتوان است که البته این صحیح است؛ اما روشنفکرى مذهبى نیز، غمگینانه باید گفت، خود نیز چنین نقصى را دارد و تجربه حکومت موقت بهترین دلیل و فرنود بر آن است.