خلاصه ماشینی:
کتاب شادمانیهای کوچک حاوی بالغ بر چهل قطعه است که در روزنامهها و مجلات گوناگون به چاپ رسیده است1،قطعاتی که پیش از این در کتابهای دیگرش به اپ نرسیده بود.
هسه نه در عصر رسانههای گروهی، بلکه در برههء به ظاهر پربرکت آغاز قرن بیست به راه حل رایج«هر چه بیشتر،هر چه سریعتر»اشاره میکند و به دنبال آن مینویسد:«آنچه در پی این شعار حاصل میشود،همواره لذت بیشتر و شادمانی کمتر است.
او افزون بر فرانس ماسرل( snarf leeresam ) که«چنان با قدرت و قابل فهم برای عموم از شور زندگی زمانه ما سخن میگوید که در هیچ هنرمند دیگری نظیر ندارد»،مطالعهء نشوتههای هامسون،گورکی و مارسل پروست را توصیه میکند و دربارهء نویسنده اخیر مینویسد:«این روزها،منتقدان کار خود را با او تمام شده میدانند و تصور میکنند که او فقط انسانی ناتوان و عصبی با احساسات درجه دوم است.
هسه همچنین با توصیه رمانتیکنویسان راستین نیز گسترهای از نیروهای مخالف را پیش روی ما مینهد: «زمانهء ما از روح رمانتیک چه میداند؟این ترازوی سترگ و جسورانهء روح آلمانی ظاهرا موفقیتآمیز نبوده است و واژه رمانتیک،گونهای ناسزا شده است که با آن، آلمانی امروزی هر آنچه را که ناسودمند،اغراقآمیز و جوانانه-آرمانگرایانه به نظر میرسد،اطلاق میکند و بویژه همانانی که خود را با صدای بلند،میهنپرست میخوانند،این ناسزا را تقریبا برای همهء انگیزههای تا حدودی نابتر آلمان جوان امروزی و به عبارتی برای همه تلاشهایی که به قصد چیزی نابتر از جنگ بعدی صوتر میگیرد،به کار میبندند!» خوانندهای که با مطالعهء پیگیر این یادداشتها،روند تکامل هرمان هسه را با دقت دنبال میکند،شاهد روندی میشود که بنابر گفتهء کلایست،یادآور«خیمه شب بازی»است.