چکیده:
سخنرانی آقای آغاجری در همدان که واکنشها و بازتابهای متفاوتی در
مطبوعات داشت، همچنان به طور کامل منعکس نشده است. از آنجا که این
سخنرانی سهم بسیاری در ایجاد جریاناتی به سود یا زیان سخنران در مطبوعات
داشته و مضامین آن به طور ضمنی در مطبوعات منعکس شده، بر آن شدیم تا
خلاصهای گویا و واقعنما از آن را در این شمارهی بازتاب اندیشه بیاوریم و آن را به
اجمال بررسی کنیم. موضوع اصلی سخن، طرح پروتستانتیسم اسلامی است که
گوینده، آن را بر پایهی نظریهی دکتر شریعتی مطرح ساخته و در ضمن آن، به نقد
روحانیت اسلامی و جایگاه آن پرداخته است و حتی و به این نیز اکتفا نشده و
توهین و افترا نیز در کار آمده است. صرفنظر از توهینهای وی، اصل گفتار نیز از
جهات متفاوتی قابل تأمل است و جای نقد بسیار دارد.
خلاصه ماشینی:
"آن روزها شریعتی و نوگرایان دینی، از روحانی تا غیر روحانی، از عالم دینی تا عالم دانشگاهی، از طالقانی، مهندس بازرگان، استاد محمد تقی شریعتی، شهید بهشتی، شهید مطهری، و بسیاری دیگر که نامشان را میدانید و بالاخره در رأس همهی آنان رهبر بزرگ انقلاب امام خمینی قدسسره ، همهی اینان تلاش میکردند به آن روحانیت سنتگرای عوامزدهی عامیانه بگویند که نه آقا اسلام با زندگی ارتباط دارد، و دین راجع به وضع زندگی و جامعه و سیاست بیاعتنا نیست.
کدام عالم برجستهی شیعی است که چنان نقش واسطهگری را به روحانیت اسلام نسبت داده است که در جهان مسیحیت وجود دارد؟ چه کسی گفته است که تنظیم روابط میان خدا و خلق باید از طریق واسطهها صورت گیرد؟ آیا اقتدا به یک عالم روحانی در نماز جماعت به معنای واسطه گرفتن او در نیایش با خداست؟ پر واضح است که چنین نیست.
6. پروتستانتیسم اسلامی نه ممکن است، نه مطلوب؛ زیرا عوامل مهم پیدایش نهضت پروتستان در جهان مسیحی عبارتند از: واسطهگری روحانیان مسیحی میان انسان و خدا ؛ خرید و فروش بهشت و دوزخ در عمل اعتراف؛ انحصار فهم و تفسیر کتاب مقدس در میان کسانی که منصب روحانی دارند (با توجه به اینکه مناصب روحانی نیز اعطایی هستند، و بر پایهی درجات علمی اعطا نمیشوند)؛ قائل شدن عصمت در مقام فتوا برای پاپها، به گونهای که هر چه آنان تشخیص میدادند، به منزلهی فعل روحالقدس (یکی از سه خدا) بود، هر چند متعارض با فتوای پاپ پیشین باشد و مانند آن."