چکیده:
آقای جلایی پور، در این مقاله، خط اعتدال را همان اصلاحطلبی موجود
میداند و از جریان افراطی انتقاد میکند. وی معتقد است خروج از حد اعتدال و رفتن
به سمت تندروی ممکن است اصلاحات را عقیم کند.
خلاصه ماشینی:
"در دو سال گذشته، این منتقدان برای تمایز خود با دوم خردادیها از عباراتی از این دست استفاده کردهاند: عبور از خاتمی ضرورت عبور از اصلاحات صوری به بنیادین؛ عبور از دموکراسی دینی به دموکراسی تمام عیار؛ عبور از اصلاحطلبی به تحولطلبی؛ ترک آرامش فعال و تأسی به نافرمانی مدنی؛ ضرورت تشکیل ائتلاف دموکراتیک، یعنی ائتلافی خالی از وجود اصلاح طلبان دوم خردادی و حکومتی که دستشان در پاتیل چرب و شیرین حکومت است.
در حالت دوم، آنگاه که دوم خردادیها با حالت اول به نتیجه نرسیدند، راه خود را، که همان تقویت عرصه عمومی است، از درون جامعه و نهادهای مدنی (و جنبش اجتماعی مردم ایران) پی خواهند گرفت.
با این همه، جنبش مذکور تا کنون دستش پر بوده است؛ زیرا توانسته است: استبداد مذهبی را که میخواست به نام اکثریت عمل کند تا حد یک اقلیت (و آنهم در اندازه گروه فشار و دولت پنهان) تقلیل دهد؛ «عرصه عمومی» مستقل از قدرت رسمی را با نهادهای مدنی، شوراهای شهری و نشریات مستقل تقویت کند؛ فرهنگ سیاسی دموکراتیک را گسترش دهد؛ «ذهنیت عمومی» مردم را از شهروندانی منفعل به شهروندانی بستانکار و مدنی تغییر دهد.
جنبش دوم خرداد باید کوشش کند که زمینه مشارکت تمام افراد، شخصیتها و نیروهایی را که به تمامیت ارضی ایران، روشهای اصلاحی و مسالمتآمیز، دموکراسی و حاکمیت ملی پایبند هستند، در مسیر ساختن نهادهای مردمسالار در عرصه عمومی ایران فراهم کند؛ زیرا هدف اصلی مخالفان افراطی اصلاحات با اتکا به دولت پنهان این است که ائتلاف بزرگ و نانوشته نیروهای مردمسالار را در جنبش اصلاحی تخطئه و مرعوب کنند؛ درحالیکه این ائتلاف یکی از لنگرگاههای بزرگ جامعه ایران در جهان ناامن کنونی است."