چکیده:
دکتر سروش در این گفتوگو، ضمن تأکید بر مواضع گذشته خود، وجود تعارض
میان مباحث «قبض و بسط» و بحثهای «بسط تجربهبندی»، «تجدید تجربه اعتزال»، «ذاتی و
عرضی در دین» و... را انکار میکند. به نظر ایشان راه حل مشکلات امروز جامعه ما یافتن راهی
است میان سنت و مدرنیسم و این امر جز از طریق پروژه روشنفکری دینی امکانپذیر نیست.
وی اکثر روشنفکران سکولار را به تفکر صرفا ترجمهای، نشناختن سنت و... متهم میسازد.
خلاصه ماشینی:
"به نظر ایشان راه حل مشکلات امروز جامعه ما یافتن راهی است میان سنت و مدرنیسم و این امر جز از طریق پروژه روشنفکری دینی امکانپذیر نیست.
چه اشکالی دارد که شخص روشنگری پس از جستوجوی حقیقت به این نتیجه برسد که دیانت هم حق است و آنگاه روشنفکر دینی بشود، مگر اینکه شما پیشاپیش فرض کرده باشید که هیچ دینی حق نیست و نمیتواند باشد.
اتفاقا من این انتقاد را به طرف مقابل دارم که معتقد است اصلا روشنفکر دینی وجود ندارد و روشنفکری را تقلیل میدهد به غیردینی یا حتی ضددینی (به نظر آن آقایی که از مربع مدور سخن میگفت).
اگر چنین است روشنفکر باید هم به مدرنیته آگاهی کافی داشته باشد و هم به سنت، روشنفکران غیردینی و لائیک ما متأسفانه بضاعتشان از معرفت دینی بسیار اندک و نوادری از آنان زبان عربی را میدانند.
اما حتی در بهترین وضعیت نیز این نظر درست نیست؛ یعنی اگر فرض کنیم که مردم دیندار جامعهای، مانند آمریکا، واقعا دینداری هم انتخاب کنند، ولی اساس نظام آنها سکولار باشد، چگونه میتوانند دینداری خود را در نظامسازی و اداره جامه بهکار گیرند.
این سخن از چند جهت قابل تأمل است: الف) آیا واقعا ما باید مدرن شویم؟ آیا پیشرفت در مدرن شدن است؟ آیا مدرنیته آنچنان دستاوردهای مثبتی برای بشر داشته که جبران خسارتهای معنوی عظیم آن باشد؟ آیا پیشرفت صنعت و تکنولوژی و آسانسازی زندگی مادی ارزش دور افتادن از اخلاق و معنویت و سلامت روحی و روانی و تخریب ارزشهای والای انسانی همچون ایثار و گذشت و جوانمردی و تخریب بنیان خانواده و..."