چکیده:
انقلابات معمولا اثار سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی مهمی در کشوری که در آن واقع شدهاند،در منطقهء مربوطه و حتی در سطح جهانی میگذارند.انقلاب اسلامی به عنوان انقلابی شگفتانگیز و بزرگ اجتماعی،نتایج بسیاری در سطح داخلی و منطقهای و جهانی گذاشته است.یکی از نتایج انقلاب اسلامی اثری است که در نظریهپردازیهای انقلاب گذاشته است.در این مقاله اثر انقلاب اسلامی در نظریههای مربوط به علل وقوع به علل انقلابات،مورد بررسی قرار گرفته است.از آنجا که موضوع اخیر در حوزهء مباحث جامعهشناسی علم قرار میگیرد،با استفاده از نظریه توماس کوهن و رابرت مرتون و شاپین چارچوب نظری مطالعه تدوین شد. فرضیهء اصلی تحقیق این بود که:وقوع انقلاب اسلامی ایران دگرگونی قابل توجهی در نظریههای مربوط به علل وقوع انقلاب ایجاد کرده و عوامل بیرونی نیز این اثرگذاری را تقویت کردهاند. با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی،57 مقاله علمی چاپ شده در مجلات علمی بین المللی (به انگلیسی)مربوط به انقلاب اسلامی ایران تحلیل محتوای کیفی شدند تا آثار نظریهای انقلاب اسلامی مطالعه شود. این پژوهش نشان داد که انقلاب اسلامی ایران اثر غیر قابل انکاری در نظریهها و نظریهپردازی انقلاب گذاشته است.مطالعته این انقلاب سبب شده است که عوامل فرهنگی در تبیین انقلابات وارد و بسیار اساسی تلقی شوند و در مقابل نقش متغیرهای ساختاری در تبیین وقوع انقلاب کاهش یابد.همچنین در اثر این مطالعات،اهمیت مشروعیت سیاسی و نقش زنان در تبین انقلابات،توسعه قابل ملاحظهای یافته است.مجموعهء این عوامل سبب شکلگیری روندهای جدیدی در حوزه مطالعات انقلاب شده است.به علاوه،عوامل سیاسی،اقتصادی،ژئوپولیتیک، مذهبی و فرهنگی مربوط به ایران و جهان،از زمان وقوع انقلاب اسلامی تاکنون،سبب شدهاند که توجه علمی به انقلاب اسلامی و نتیجتا اثرگذاری علمی آن در تبیین انقلابات تشدید شود.
خلاصه ماشینی:
"سؤال اصلی ما در این تحقیق این است که شوک انقلاب اسلامی بر نظریهپردازان انقلاب،چه آثاری بر نظریههای انقلاب گذاشته است؟یا بهطور مشخصتر،اثر انقلاب اسلامی و مطالعه آن بر نظریههای مربوط به تبیین وقوع انقلابات چه بوده است؟ چه بررسی سطحی نشان میدهد که انقلاب اسلامی به علل مختلف علمی،سیاسی،و بین المللی،حساسیت پژوهشگران و اندیشمندان حوزه جامعهشناسی سیاسی را برانگیخته است به طوریکه تاکنون صدها کتاب و مقاله علمی از دیدگاههای مختلف دربارهء انقلاب اسلامی توسط پژوهشگران خارج از کشور نوشته شده است و کتابنامههای متعددی در این زمینه،حاوی فهرست بخشی از کارهای انجام شده تدوین شده است (برای مثال رک.
از آنجا که در مباحث خود کوهن نظریه و انگاره به دقت از هم تفکیک نشده اند و غالبا مترادف به کار رفته است،ما در این مقاله قصد پرداختن به این موضوع که انگارههای حاکم در جامعهشناسی انقلاب کدامند و یا اینکه با چه تعریفی از انگاره، اصلاح انگارهای یا جایگزینی انگاره اتفاق میافتد،دیدگاه حد اقلی را مدنظر داریم، بدین معنی که به بررسی این سؤال میپردازیم که آیا وقوع انقلاب اسلامی سبب اصلاح نظریههای مربوط به تبیین وقوع انقلاب شده است؟ براساس نظریهء مرتون و شاپین و شیفر و دیگر نظریهپردازان جامعهشناسی علم، علاوه بر اثر عوامل درون-علمی عوامل برون-علمی (external) یا فراعلمی (extrascientific) ،مانند عوامل سیاسی،فرهنگی،اجتماعی و تاریخی نیز در تغییر و تحول علمی و نظریهپردازی اثر قابل توجهی میگذراند.
بررسی مقدماتی عوامل فراعلمی نیز نشان میدهد که عوامل فراعملی بیشماری،مانند اهمیت ژئوپولیتیکی،سیاسی،اقتصادی،فرهنگی و تاریخی ایران سبب شدهاند که انقلاب اسلامی به شدت مورد توجه اندیشمندان حوزه علوماجتماعی قرار گرفته و در معرض مطالعات بسیاری قرار گیرد که این خود میزان اثرگذاری آنرا را در نظریههای انقلاب تشدید کرده است."