خلاصه ماشینی:
"اول میخواهم بدانم چرا «هایکو»که عنوان نوعی شعر ژاپنی است در عنوان این کتاب آمده؟ -اگر چه در ادبیات دیگر جوامع بشری، به ویژه طی 70 سال اخیر،از هایکو-ناظر به نماز ذن-به عنوان«شعر»یاد شده است، اما حقیقت این است که هایکو نزد رهروان و روحانیون جهان خاور دور،خاصه ژاپن، نوعی«دعا»به شمار میرود.
در مورد نوع شعرهای پارسی که میتوانند در وجوه فیزیکی و گاه تصاویر مشترک یا مضامین به شدت وابسته به طبیعت،با هایکو باشند میتوانم بگویم در ایران باستان خسروانیها را داشتیم و فهلویات را،دعاهای مانی حتی،هاتهای اوستا(پارههای مستقل و کوتاه اما به هم پیوسته گاتها را عوض میکنم)و امروزه نوعی شعرک به نام«لیکو»در سیستان و بلوچستان وجود دارد،واقعا عطر هایکو را دارند،یا شعرهای معروف به«سه خشتی» در شمال خراسان و«هساشعر»در جنوب دریای مازندران،یا پارههایی از ادبیات «برزیگری»در بختیاری،یا«یه بیتی»در کرمانشاه یا بسیاری از ضرب المثلهای بومی،روستایی و مدنی خود ما،بخشهایی از لالاییهای مادرانه،اما این شباهتهای قومی در فرم شعر،میتواند به من جواب بدهد که من برای شعرهای دفتر«قمری غمخوار...
بهترین راه نجات از دست پرسش دقیق تو این است که بگویم«نمیدانم»و خود را خلاص کنم، اما دوستان منتقدینی ذرهذره و لابهلای نقدها و گفتوگوهایشان به من«حالی» کردند که این روند یک نقطه شروع معین ندارد،مثال مثل مسیح طالبین،رسول رخشا، علی مسعودی نیا،محمد ولیزاده،الله یاری و حتی مخاطبین جدی(در بحثهایی که در دیدارهای دوره نمایشگاه بین المللی کتاب تهران داشتیم»رگههای اولیه این هایکو را میتوان در شعرهای دهه پنجاه من(دوره موج ناب)جست و جو کرد..."