چکیده:
بررسی علل،عوامل و پیامدهای انقلابهای سیاسی در قرن 20 م،یکی از مباحث جالبی است که توجه پژوهشگران و مورخان را به خود معطوف داشته است.انقلاب اکتبر 1917 م،یکی از این انقلابهاست. در این مقاله سعی شده است تا علل عقبماندگی روسیه نسبت به غرب، آغاز تحولات روسیه بعد از لغو نظام سرواژ در سال 1861 م،چگونگی گسترش سرمایهداری،شکلگیری احزاب پیشرو،زمینههای سقوط تزاریسم و سرنوشت آخرین تزار روسیه مورد بررسی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
"بدین ترتیب مشکلات ایجاد شده از جنگ کریمه و ترس تزار از شورشهای داخلی،او را مجبور نمود که بردهداری روسیه را در سال 1861 م لغو نماید و با این فرمان،گام تازهای به جلو گذاشت و پنجاه میلیون انسان دربند را از قید اسارت آزاد ساخت.
تحولات اساسی روسیه از این تاریخ به بعد آغاز گردید(هیئت تحریریه،1948:8)،بهطوری که در فاصلهء سالهای 1861 الی 1863 م،نزدیک به دو هزار شورش دهقانی در روسیه اتفاق افتاد(کالیستوف،1361:306)که درصدد به دست آوردن زمین و احقاق حقوق قرنهای گذشتهء خود بودند.
اقلیت مسلمانان ترک،نظیر ترکان غازان،با شقورت و سایرین،غیر از آزادی ظاهری،از تمام حقوق سیاسی و مدنی محروم بودند و سیاست روسی کردن آنان نیز از طرف تزار با شکست مواجه شده بود.
فعالیت کارخانههای ماشینسازی،کشتیسازی، ذوب آهن و گسترش راهآهن،توسعه صنایع کوچک و مهاجرت دهقانان به شهرها، جمعیت شهرها را تا چهار برابر افزایش داد؛و با گسترش سندیکاهای کارگری و بالا گرفتن آگاهیهای جامعه،زمینهء قدرتگیری احزاب پیشرو روسیه به امریکا و کانادا و شروع شورشهای کارگری و دانشجویی با هدایت و راهنمایی احزاب پیشرو،تزار تنها راه رهایی از خود از این مشکلات داخلی را،شرکت در جنگ جهانی اول در کنار متفقین بسیج چهار میلیون نیروی انسانی با شعار دفاع از سرزمین پدری،دید(کالیستوف، 1361:431).
در این موقع،کشیش سیبریایی به نام راسپوتین که با هیپنوتیزم چندین بار توانست فرزند تزار را از مرگ نجات دهد،با نفوذ بیش از حد در دربار روسیه،توانست توجه خاندان سلطنتی و زنان اشراف را به سوی خود جلب نماید(لنین،بیتا:425)،و به اغفال خاندان اشراف و دخالت در امور سیاسی بپردازد(همان،190)،و در عزل و نصب دولتمردان حکومت نیز دخالت نماید."