چکیده:
ایران از گذشته های دور مرکز و خاستگاه مهم انسانهای پاک، تشنه معرفت و وصول به
حق و حقیقت بوده است، که ما آنها را در زمانهای مختلف در قالب لباس و اسامی خاصی از
جمله حکما، عرفا و...میشناسیم.عشق و علاقه ایرانیان به کشف حقایق موجب شده است که
آنها سهم مهمی در ارتقای علم و تمدن بشری ایفا نمایند و در نتیجه هریک از شاخههای
علوم بشری موهون خدمات اندیشمندان ایران زمین باشد. یکی از این بزرگان گمنام، حکیم
میرزا هاشم اشکوری(1332-1250 ه.ق)شاگرد و تالی تلو حکیم صهباست، که عمری را به
تدریس و تصنیف پرداخت و شاگردان زیادی تربیت نمود که آنان در واقع طبقه اخیر حکما و
عرفا را تشکیل میدهند.آثار گرانبهای
این مرد بزرگ-که حاوی اندیشههای بلند فلسفی و عرفانی است، و هم
اکنون به صورت نسخههای خطی در کتابخانههای معتبر کشور موجود است-حاکی از تسلط وی
بر حکمت و عرفان است.در این مقاله سعی نمودهایم اندیشههای عرفانی این حکیم و عارف و اصل را از
لابهلای آثارش استخراج نموده، بهطور مختصر در اختیار محققان قرار دهیم.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین ما سعی خواهیم کرد اندیشههای این مرد بزرگ را از لابهلای رسایل و تعلیقاتش استخراج نموده، بهطور مختصر مطرح نماییم: 1-شرف هر علمی وابستگی به موضوع و معلوم آن علم دارد، و چون موضوع علم الهی، شریفترین موجود یعنی حق است، بهترین علم نیز علمی است که به خداوند و اسماء و صفات او تعلق گیرد که در حکم مبادی هستند.
در این سیر، هنگامی که حجابهای کثرت احکام از آینه وحدت وجودی بر طرف گردید و کمال و وحدت وجود آشکار گشت، مقام روح از لطائف سبع است که پایان سفر اول سالک است، سپس سفر دوم را شروع مینماید.
شاهد در این قسم سر وجودی ظاهری و مشهود سر باطنی است، بلکه سر ظاهری آینه سر باطنی است، و حقیقت امر و سر آن همچمنان که در حضرت علم و اعیان ثابته وجود دارد روشن میشود و این مقام سر از لطائف هفتگانه انسان است که آخرین قسم حقایق است و عبارت است از: مکاشفه، مشاهده، معاینه، حیوة، قبض، بسط، سکر، سهو، اتصال، انفصال.
وی معتقد است انبیا قبل از حضرت محمد(ص)از این مقام عروج نمیکردند، ولی سیر حضرت ختمی مرتب(ص)به همین جا ختم نمیشود، بلکه ایشان در اسماء ذاتی که مفاتیح الغیب و حقیقت محمدیه است عروج نموده، و خداوند متعال در آیه شریفه بعد از مقام قاب قوسین به وسیله او ادنی به آن اشاره نموده است، و میتوان آن را آخرین ائمه سبعه یعنی مقام اخفی دانست."