چکیده:
مسأله اخلاق مبتنی بر دین تحت عنوان حسن و قبح شرعی از ابتدای پیدایش علم کلام،
در جهان اسلام مطرح بوده است.در فرهنگ غرب نیز این مسأله از زمان افلاطون به بعد
مورد بحث قرار گرفته و به معمای اوتیفرون مشهور گشته است.این مقاله به مباحث سنتییی که در کلام، میان موافقان و مخالفان در جریان بوده
نمیپردازد و به مسأله از منظری نو نگاه میکند.ابتدا به تنگناها و لوازم هر یک از
دو دیدگاه اشاره میشود و سپس به تفصیل بیشتر به حسن و قبح شرعی (یا چیزی که امروزه
در غرب به اخلاق مبتنی بر دین معروف است)پرداخته میشود.متفکران برجستهای مثل
توماس آکویناس (saniuqA samohT) کرایگ (gairc) فریم (emarF) و
آلستون (notslA) از اخلاق مبتنی بر دین دفاع کرده و از زوایایی دیگر-که در
فرهنگ اسلامی ما نامأنوس و جالب است-از دیدگاه خود دفاع کردهاند.مقاله به ویژه بر
این دیدگاهها و به خصوص بر آلستون تمرکز کرده و آن را مورد نقد قرار میدهد.
خلاصه ماشینی:
"(البته ما در پایان مقاله این مشکل را از طرف مدافعان حسن و قبح ذاتی حل خواهیم کرد ولی مسأله این است که مدافعان گزینه(ب)میخواستند خداوند را از این محدودیت ادعا شده برهانند اما اینک آن را تشدید کردهاند)خدایی که با لذات خوب است چگونه میتواند دستور قتل عام را صادر کند؟یا بیگناهان را بیازارد؟مگر یکی از انگیزههای موافقان گزینه(ب)توجیه اعمال یا فرمانهای غیر اخلاقی مذکور در کتاب مقدس نبود؟راه حل اخیر در صورت موفقیت، اثبات میکند خداوند محدود به حدود خارجی نیست.
آنان میگویند هرچند خداوند خوب است اما خوبی وی منافاتی با فرمانهای غیر اخلاقی ندارد، در این صورت معنای سخن آنان این میشود که درست است که ما خداوند را به صفت خوبی متصف میکنیم اما این صفت معنایی دیگر دارد معنایی غیر متعارف آن معنای دیگر چیست؟ما آن را نمیدانیم پس خوب یک لفظ پوچ و تهی میشود و ممکن است خوب به این معنا معادل با بد به معنایی باشد که ما میشناسیم!چنین خدایی چگونه میتواند درخور ستایش و پرستش و اطاعت باشد؟ ارزیابی حسن و قبح ذاتی قبل از ارزیابی موضوع مخالفان گزینه(ب)لازم است به چند نکته که غفلت از آن معمولا باعث خلط و التباس میشود توجه داده شود: الف:در فرهنگ غرب قول به حسن و قبح شرعی را اخلاق مبتنی بر دین مینامند."