چکیده:
واژهی حکم در فرهنگ لغات به معنی داوری و فرمان است و در قرآن نیز به همین معنی به کار رفته است.در اصطلاح فقها،اگر در برابر فتوی قرار بگیرد،معنایی خاص دارد اما اگر به گونهی مطلق بیاید،به معنی دستور شرعی است.اقسام و گونههای حکم بسیارند که بارزترین آنها،تکلیفی و وضعی،با فروعات و شاخههای مربوط،و احکام حکومتی با زیرمجموعه آن است و هرکدام بار حقوقی ویژه دارد و مراحل حکم از اقتصا تا تنجز و اشکافی شده و دیدگاه فقهای سنی مذهب نیز دربارهی حکم و اقسام آن آمده است.
خلاصه ماشینی:
"مرحلهی تنجز،عبارت است از انگیزندگی و رفع هر گونه معذوریت که همان مرحلهی قطعی شدن حکم است و این مرحله وقتی فرامیرسد که حکم بیان شده از سوی شرع در دسترس مردم قرار گیرد و آنان وظیفهی شرعی خود را بدانند که طبق اصطلاح فقها گفته میشود،تنجز حکم پس از علم بدان به وجود میآید.
چنانکه مرحوم آیهء الله خوئی میفرماید:«و العبارهء الجامعهء أن الاحکام التکلیفیهء عبارهء عن الاعتبار الصادر من المولی من حیث الاقتضاء و التخییر»(الواعظ،مصباح الاصول،1422 ق، ج 2،ص 78)احکام تکلیفی به تعبیر جامع عبارت است از اعبتار شرعی فرارسیده از سوی مولی به نحو اقتضا و تخییر(موسی الخوانساری،منیهء الطالب،1421 ق،ج 2،ص 106)تقسیم تفصیلی حکم تکلیفی در تقسیمبندی معروف به پنج قسم تقسیم میشود که عبارت است از وجوب و استحباب و حرمت و کراهت و اباحه.
اقسام وجوب وجوب،به عنوان مهمترین حکم شرعی،تقسیمات گوناگونی دارد که با دستهبندی دقیق به شرح زیر است:تقسیم وجوب به اعبتار نوع آن1-وجوب عینی و وجوب کفایی اولی،عبارت است از حکمی که بر عهدهی شخصی مکلف قرار میگیرد که باید شخصا آن را انجام دهد،مثل وجوب نماز یومیه.
ندب و اقسام آن این حکم بر اساس مطلوبیت متعلق و رجحان فعل شکل میگیردد و مطلوبیت متعلق در ندب-استحباب-در آن حدی نیست که ترک کردن آن گناه به حساب بیاید،از این رو گفته میشود که عمل مستحب،عبارت است از کار غیر الزامی که انجام دادن آن ثواب دارد و ترک آن،گناه ندارد."