چکیده:
افزایش کتاب های تفسیر قرآن در قرن معاصر با سبک و سیاقی یکسان و با سخنانی همسان، گمان هم طرازی را در نگاه نخستین در میان آنها تداعی می نماید. گشایش و صیقل آیینه نقد و بررسی، این هنر را دارد که برجستگی ها و کاستی های هر یک نسبت به دیگری را آشکار نموده، و اهل مطالعه و دانش و پژوهش را در انتخاب مسیر رهنمون باشد.
این قلم در همین راستا چشم اندازی بر تفسیر اطیب البیان دارد که به دست فقیه و مفسر شیعی ـ مرحوم آیت الله سید عبدالحسین طیب اصفهانی ـ در 14 جلد به زبان فارسی نگارش یافته و در تهران توسط بنیاد فرهنگ اسلامی کوشان پور و انتشارات اسلام، به ترتیب در سال های 1352 و 1366 و 1378 شمسی منتشر و تجدید چاپ شده است.
شخصیت علمی مفسر فقید، گرایش تفسیری، شیوه نگارشی و دیدگاه های تفسیری و اعتقادی ایشان، بخش ابتدایی این جستار را تشکیل می دهد؛ سپس کاستی های سایه انداز بر این نوشتار، با شواهد موجود در آن مورد ارزیابی قرار می گیرد.
Increase in the number of Qur'an interpretations in a similar style and context and with the same locution in the current century brings to mind، at the first glance، the existence of an equiponderance among them. The initiation and burnishing quality of critique and review has the art to reveal the outstanding features and deficiencies of each interpretation as compared to the other ones and guide the learned scholars and the researchers in their selection.
In this vein، the present research casts a glance at the interpretation Aṭyab al-Bayān، which was written by the Shī‘a jurist and interpreter، the late Ayatollah al-Sayyid ‘Abd al-Ḥusayn Ṭayyib Iṣfahānī in 14 volumes and published and reprinted in Tehran by Kūshānpūr Islamic Culture Foundation and Islām Publications in 1352، 1366، and 1378 Sh. (1931، 1987، and 1999 CE)، respectively.
The earlier part of this research consists of the late interpreter's scholarly personality، exegetical tendency، writing style، as well as his exegetical and ideological viewpoints; then، the shortcomings overshadowing this writing are given an appraisal evaluation with the existing evidences in it.
خلاصه ماشینی:
"» (همان، 2/506) گاه به هیچ رو آیه را ترجمه نکرده و مستقیما وارد تفسیر میشود، و چه بسا که در متن تفسیر هم معنایی از آن ارائه نمیدهد: مثلا در سورة بقره از آیة 255 (آیه الکرسی) تا پایان آن سوره ـ مگر دو سه آیه ـ را بدون ترجمه رها میکند (همان، 3/2) 2- توضیح نکات ادبی این تفسیر، گاه قبل از ورود به بخش تفسیری آیات و گاه همراه متن تفسیری، اشتقاق، تجزیه، ترکیب و معنای لغوی برخی از کلمات را روشن مینماید، آوردن اشتقاق و معنای لغوی کلمات غریب در سرتاسر تفسیر گاه به گاه خود نمایی دارد، ولی پرداختن به صرف و نحو برخی از کلمات، منحصر به نخستین جلد تفسیر میباشد: « ذلک الکتاب لا ریب فیه...
آوردن فضائل و خواص سورهها این تفسیر در آغاز هر سورهای، ابتدا فضایل آن سوره را در اخبار و احادیث یادآور میشود و سپس ثواب قرائت و خاصیتها و آثار آن را در امور زندگی نقل میکند: «ـ حضرت صادق(ع): «اسم الله الا عظم مقطع فی ام الکتاب» ـ اسم اعظم الهی در سوره حمد تجزیه شده است (همان، 1/84) ـ سوره انعام برای قضاء حوائج و دفع بلیات و رفع آلام و اسقام بسیار مفید است (همان، 5/2) ـ رسول الله9در فضیلت سوره فلق: «من قرأ هذه السوره علی ألم سکن بإذن الله و هی شفاء لمن قرأها» (همان، 14/273) در شیوة نوشتاری اطیب البیان، تنها موردی که از ابتدای تفسیر تا پایان آن جریان مشخصی نشان میدهد، آوردن همین فضائل و خواص سورههاست ـ مگر اینکه اخبار را بسیار دور از ذهن و بدون سند یافته باشد ـ چنانکه در فضیلت سورة مجادله مینویسد: «اخباری در فضیلت این سوره نقل کردهاند؛ لکن چون سند نداشت و به نظر هم بعید میآمد، لذا از نقل آن خودداری کردیم» (همان، 12/447) د."