چکیده:
این مقاله، به بررسی آثار داستانی صادق چوبک، از جهت عوامل فنی داستانی، مانند
طرح، شخصیت، گفت وگو و...اختصاص دارد.هدف اصلی آن است تا شیوه برخورد، چوبک، به
عنوان یکی از تواناترین نویسندگان داستان کوتاه، با عوامل مدرن داستاننویسی شناخته
و از این رهگذر، سبک نویسندگی وی نیز مشخص شود.میزان تأثیر مکتب ادبی ناتورالیسم و
نیز نهضت مدرنیسم، بر شیوه داستاننویسی چوبک، از دیگر اهداف این مقاله است.
خلاصه ماشینی:
"جملات بالا آخرین جملات داستان زیر چراغ قرمز است که نشانگر سکون و عدم تغییر وضعیت آفاق است؛چرا که چوبک این داستان را با جملات و حالتی مشابه آغاز کرده است: آفاق زل زل به عکس آدمکی که برابر چشمش روی گچ دیوار کنده شده بود، نگاه کرد(همان، 53).
به عنوان نمونه، «در داستان چرا دریا طوفانی شده بود از مجموعه انتری که لوطیاش مرده بود، طوفان و باران، همانطور که در قصههای همینگوی، سمبول مرگ و نکبت هستند، در این قصه چوبک نیز، زمینهای برای وحشت و ترس ایجاد میکنند و تا حدی القاکننده نوعی وحشت ماوراء طبیعی هستند.
به دلیل این که ذهن انسان بدانها تشخصی ذهنی داده، آنها را به صورت تصویر و تمثیل در آورده است»(همان، 615)داستانهای قفس، پاچه خیزک، روز اول قبر، همراه، دسته گل، و حتی انتری که لوطیاش مرده بود هم بر محور نماد و رمز تنظیم شدهاند.
9. انتخاب قهرمان داستان از میان حیوانات: در داستانهای انتری که لوطیاش مرده بود، مردی در قفس، همراه، آتما سگ من، پاچه خیزک، شخصیت اصلی یا یکی از شخصیتهای اصلی حیوان است.
«منی»که از طریق حلول در وجود سگ، به اعترافی روانی از خود همت میگمارد و این اعترافات روانی، یکی از عمیقترین و در عین حال انسانیترین اعترافهایی است که در قصههای چوبک میتوان پیدا کرد(همان، 667)/«در این جا سگ زبان درونی شخصیت اصلی داستان است و اینک از اعماق او بیرون آمده؛برون افکنی شده در برابرش ایستاده است و گناهان او را یک یک میشمارد و او را ترسی عمیق، ترسی وحشی، وحشتناک و جانکاه میانبارد..."