چکیده:
یکی از آموزه های اقتصادی اسلام، عدالت است و از مولفه های اصلی عدالت، کاهش نابرابری ها و رسیدن به توازن اقتصادی بین شهروندان است.
هدف اساسی در این مقاله برآورد الگوی عامل های موثر بر نابرابری اقتصادی در ایران است. برای این منظور ابتدا با استفاده از ریزداده های طرح درآمد- هزینه، ضریب جینی و سهم بیستک های درآمدی (هزینه) طی دوره 1363-1383 برآورد شده است. آنگاه با استفاده از این شاخص های نابرابری اقتصادی و اطلاعات سری زمانی نسبت اشتغال، تورم، درآمدهای مالیاتی از خانوارها و هزینه های اجتماعی دولت برای خانوارها بر اساس مفهوم های همجمعی، الگوی عامل های موثر بر نابرابری اقتصادی برآورد شده است. بر اساس نتیجه های حاصل، نسبت اشتغال و هزینه های اجتماعی دولت برنابرابری اثر کاهشی داشته است. در مقابل، اثر تورم و درآمدهای مالیاتی بر نابرابری افزایشی بوده است. به منظور تجزیه شاخص نابرابری اقتصادی و تحلیل اثر متغیرها بر نابرابری، از الگوی عامل های موثر بر بیستک ها به صورت دستگاهی از معادله های همزمانه به ظاهر نامرتبط (SURE) استفاده شده است. نتیجه های حاصل حاکی از آن است که، کاهش نابرابری ناشی از افزایش نسبت اشتغال، در اثر کاهش سهم بیستک چهارم و پنجم به نفع افزایش سهم دیگر بیستک ها به ویژه بیستک اول بوده است. کاهش نابرابری در اثر هزینه های اجتماعی دولت بر حسب خانوار ناشی از کاهش سهم بیستک پنجم به نفع افزایش سهم چهار بیستک اول بوده است. در مقابل، افزایش نابرابری ناشی از تورم و درآمدهای مالیاتی بر حسب خانوار، به علت کاهش سهم چهار بیستک اول به نفع افزایش سهم بیستک پنجم بوده است. برای تعیین شدت اثرهای متغیرها، الگوهای پیش گفته با متغیرهای استاندارد برآورد شده است. نسبت اشتغال و درآمدهای مالیاتی بر حسب خانوار به ترتیب قویترین عامل کاهنده و افزاینده نابرابری اقتصادی بوده است. اما، اثر نابرابرگر درآمدهای مالیاتی بر حسب خانوار از اثر برابرگر نسبت اشتغال بیشتر بوده است. بنابراین، سیاست گذاری در جهت افزایش فرصت های اشتغال مولد در کنار اصلاح های اساسی و ساختاری در نظام مالیاتی به ویژه در حوزه اجرایی و جمع آوری مالیات تاکید می شود.
The main purpose of this research has been to estimate a model of factors affecting economic inequality in Iran. Doing so، using income-expenditure Micro-data، first Gini coefficients and shares of income twenties have been estimated for the years 1984-2004. Using the time series data and Cointergration method، factors affecting economic inequality have been estimated. According to the results، employment ratio (share of employment in population) and government social expenditure per household have decreasing inequality effects. On the other hand، income tax per household and inflation increase the inequality. To analyze the effects on different twenties، the SUER model has been estimated. The results indicate that increase in ratio of employment has reduced inequality via decrease in 4th and 5th twenties in favor of the other twenties، especially the 1st twenties. Increase in government social expenditure per household has decreased inequality through the reduction in share of the top twenty percent in favor of the rest (%80). On the other hand، increase in income tax per household and inflation has increased inequality through the reduction in share of the first four twenties of the population in favor of the top twenty percent. In order to compare effects of the variables، all the variables have been used in standard forms: employment ratio and the income tax per household have had the highest reduction and lowest increasing economic inequality effects، respectively. But، the increasing effect of income tax has been more that the decreasing effect of employment ratio. Thus، productive job creation policy and effective tax collection procedure may be emphasized.