چکیده:
نوشتار حاضر به این سؤال اساسی میپردازد که با توجه به الف)تحولات چند سال اخیر منطقه خلیجفارس،یعنی حمله آمریکا و نیروهای ائتلاف به عراق در مارس 2003 و سرنگونی رژیم صدام، ب)استراتژیهایی که آمریکا در خلیجفارس و نیز در کل منطقه خاورمیانه در صدد اجراست(یعنی مبارزه با تروریسم،حضور نظامی در منطقه،مبارزه با سلاحهای کشتار جمعی،دگرگونی در خاورمیانه و حاصل این استراتژیها بر سیستم جدید امنیتی در خلیجفارس)،سیستم امنیتی منطقه چ9ه مشخصههایی داشته و پیامدهای آن برای جمهوری اسلامی ایران چه خواهد بود؟در واقع منظور از سیستم امنیت؛چگونگی توزیع قدرت،نحوه عمل بازیگران(با توجه به نقش آمریکا)،چگونگی حفظ موازنه و بالاخره ساختار امنیتی میباشد.
خلاصه ماشینی:
"4 ایالات متحده در این دوره بدون نگرانی از کمونیسم و شوروی که دیگر در قید حیات نبود،از طریق هماهنگی با متحدین خود در منطقه به دنبال مهار دو قدرت هژمون (ایران و عراق)برآمد و از طرفی برای اولین بار آمریکا با اجرای«استراتژی روبه جلو»1به دنبال حضور مستقیم و گسترده در خلیجفارس برآمد-چیزی که در زمان جنگ سرد و قبل از خاتمه آن-آمریکا نمیتوانست آن را انجام دهد،اگرچه زمینههای آن از اواخر دهه 1980،با عملیات«ارنست ویل»که از طریق اسکورت کشتیهای نفت کویت در سال 1987 و یک روز نبرد کامل دریایی با ایران صورت گرفته بود،فراهم شده بود5.
15 ایالات متحده در پاسخ به چالش یازده سپتامبر و منبعث شدن آن از منطقه خلیج فارس از اهرمهای مختلف نظامی و غیر نظامی بهرهبرداری کرده است که از جمله اهرم نرمافزاری طرح خاورمیانه بزرگ در دوره بوش پدر بود-که پس از گذشت چند سال از جنگ عراق ناکارایی آن آشکار شده است-فشار به متحدین خود برای ایجاد برخی تغییرات (مثل عربستان سعودی)که به نوعی هدف نهایی تسهیل حضور خود در منطقه و مشروعیت بخشیدن به این حضور است و نیز اهرمهای نظامی به شکل یکجانبهگرایانه-مثل جنگ بر ضد عراق میباشد که در نهایت غیر از ناکارامدی و عدم موفقیت آنکه منجر به یک دولت ناتوان و ورشکسته در عراق شده و نیز انزوای آمریکا و دوری متحدین از آن را در پی داشته است ثمری نداشته است."