خلاصه ماشینی:
"نیاز به چنین معیاری واضح است،زیرا در هر لحظهای که به تحلیل حرکت شروع کنیم،باید از خود بپرسیم«حرکت نسبت به چه؟» فرض کنیم که خلبانی هواپیمائی را در ارتفاع زیاد از سطح زمین در مسیر جریان سریع هوا با سرعت 300 کیلومتر در ساعت میراند،و خود هواپیما هم با سرعتی مثلا 300 کیلومتر در ساعت در همان جهت پرواز میکند.
اگر بخواهیم حرکت یک ذره را در چنین سرعت زیادی با دقت به روی نمودار بیاوریم باید نظریهء نسبیت را به کار بریم که در آن زمان لازم برای حرکت نور در فضا به حساب آمده است.
ساعت داخل آن کندتر و کندتر میشود از آنجا که نیرویی بینهایت لازم است تا به جرم بینهایت شتاب دهد،نتیجه میگیریم که هیچ جسم فیزیکی با سرعت نور نمیتواند حرکت کند،اما اگر نیروی کافی در دسترس باشد سرعت نزدیک به سرعت نور میرسد.
آیا میتوان ثابت کرد که وقتی اجسام به سرعت نور نزدیک شود،در جهت حرکت خود منقبض میشوند،آیا میتوانیم همچنین ثابت کنیم که جرم زیاد و زمان کند میشود؟جواب به هر سه این پرسشها«مثبت»است.
سرعتهای ذرات در اشعهء حاصل از ماشینهای بزرگ شتابدهنده،مانند سیکلوترون،سینکروترون،بتاترون در این ردیف دانشمندان در موقع کار کردن با چنین ذراتی،محاسبات نظریهء خاص نسبیت را به کار میبرند،در حقیقت غالبا از ذراتی که بر اثر شتاب گرفتن سرعتی نزدیک بهسرعت سرعت نور یافتهاند به نام ذرات نسبی نام میبرند.
وقتی اینشتین این اثرات را در نظریهء نسبیت عام بررسی کرد،دریافت که آنها با آثاری که توسط نیوتون در قانون جاذبهء عمومی و دیگر قوانین فیزیک پیشبینی شده است تفاوت دارند."