چکیده:
جهانی شدن یکی از جدیدترین مفاهیم دنیای مدرن است که در عصر حاضر نشانگر مسیر حرکت جهانی در آینده می باشد. این مفهوم که مورد مجادله اندیشمندان پیرو نحله های فکری گوناگون قرار گرفته، برداشت ها و تعابیر مختلفی را در عرصه رشته های گوناگون علوم انسانی موجب شده است. در این مقاله تلاش خواهد شد تا ضمن اشاره به مصادیق جهانی شدن ، آرای برخی از متفکران که نظریات آنها به نشبت سایرین کمتر مورد تدقیق قرار گرفته است، بررسی و تبیین گردد.
خلاصه ماشینی:
"طیفوسیعی از نظرات گوناگونی که پیرامون جهانی شدن وجود دارد،سؤال دیگری را مطرح میسازدکه آیا جهانی شدن صرفا یک اندیشه،یک انگاره،یک طرح یا یک شیوه نگرش به مسائل جهانیاست؟و یا پدیدهای است که در واقعیت جهان امروز خود را باز مینماید و متفکران مختلف راناگزیر از واکنش نشان دادن و تلاش برای فهم و ادراک خود کرده است؟ با توجه به اینکه نظرات رایج متفکران برجستهای چون گیدنز،آلبرو،رابرتسون،فدرستون درکتابی از نگارنده و منابع مختلف بررسی شده است،لذا در این مقاله تلاش میشود تا ضمناشاره به مصادیق جهانی شدن و آرای برخی از همین متفکران،اندیشه و نظر عدهای دیگر کهکمتر مورد توجه قرار گرفتهاند نیز مطرح میشود.
مسأله او این است که آیا در عصر جهانی شدن میتوان وجوه مشخصه و ممیزهای برای اینهویتهای مختلف بهدست آورد؟نتیجه تحقیقات او نشان داد که در دنیای جدید و در عرصهفرهنگ جهانی،سوپرمارکتی از ارزشها،باورها و سنتها وجود دارد که افراد بشر با برگزیدنبخشی از آنها،هویت فردی خود را تشکیل میدهند.
سؤال گریزناپذیری که تقریبا همۀ متفکران در عرصه جهانی شدن مطرح کردهاند،این استکه در جریان شکلگیری امر جهانی،آیا جایی و نشانی برای امور محلی و بومی به خصوص درعرصۀ فرهنگ باقی خواهد ماند؟پاسخ دادن به این سؤال که از مهمترین دغدغههای روشنفکرانامروزی به ویژه در کشورهای در حال توسعهای است که فرهنگهای کهن دارند،تحقیقجداگانهای میطلبد،اما به نظر میرسد که طرح صحیح مسأله میتواند بخشی از پاسخ آن را نیزدربرداشته باشد."