چکیده:
دیوان حیدر شیرازی (مونس الارواح)، حیدر بقال شیرازی (قرن هشتم هجری)، به کوشش سید علی میرافضلی، نشر کازرونیه (مجموعه آثار فارسی پژوهشی)، تهران (40+62+22+88+12)224,1383 صفحه.
حیدر بقال شیرازی شاعر گمنامی است که در قرن هشتم هجری در شیراز و یزد می زیسته و گویا شرح احوال او در تواریخ و تذکره های موجود نیامده است. وی مدیحه گوی نصرت الدین یحیی (مقتول 795 (، حاکم یزد، و سلطان حسین شیرازی (وفات : 785) بوده، در حضرت شیخ ابو اسحاق شیرازی (وفات: ???) بار می یافته، سلطان ابوسعید بهادر (وفات: ???) را مرثیت گفته، و ظاهرا مذهب تشیع داشته است. از شعر حیدر، به جز غزلی که در جنگ اسکندر میرزا (مورخ 814-813) آمده، مجموعه ای به نام مونس الارواح بر جای مانده که از آن به عنوان دیوان حیدر شیرازی نیز یاد شده است. از حجم اندک مونس الارواح و ترتیب ویژه ای که در آن به کار رفته چنین بر می آید که سراینده این مجموعه را که عمدتا اشعار عاشقانه اوست و آن را «کتاب عشق» خوانده ، به منظوری خاص – گویا به خواهش معشوق – فراهم کرده و خود در این خصوص آورده است:
چو در کنار فلک گوی زر روان گردید در آمد از درم آن ماه مهربان چو صباح
چه گفت؟ گفت که حیدر کتاب عشق بساز کز آن کتاب بود کار بسته را مفتاح
بگفتمش که کتاب مرا چه نام نهی بگفت نام کتاب تو مونس الارواح
( دیوان حیدر شیرازی، ص 55) ...
خلاصه ماشینی:
"(تعلیقات، ص109) تا شبه جملهای است که برای تنبیه و تأکید به کار میرود، و معانیای مانند «همانا»، «هان»، «به درستی که» از آن استنباط میشود و نظایر فراوان دارد، از جمله در این ابیات از سعدی: ای که شخص منت حقیر نمود تا درشتی هنر نپنداری تا چه خواهی خریدن ای مغرور روز درماندگی به سیم دغل؟ ز صاحبغرض تا سخن نشنوی وگر کار بندی پشیمان شوی انتظار کردن نیز مصدر مرکبی است که اصالت دارد و در فرهنگهای فارسی ثبت شده و بارها در متون پارسی به کار رفته است، از جمله در این بیت سعدی: هر کو عمل نکرد و عنایت امید داشت دانه نکاشت ابله و دخل انتظار کرد ز روی صدق به صابون مهر گازر روز سحر ز دامن گردون بشست روی شفق (بیت 356) به جای روی شفق، مطابق نسخه، خون شفق صحیح است.
بر این اساس، ضبط صحیح بیت باید چنین باشد: به عشوه ترک کماندار ناوکاندازش نشانده در دل من تیر غمزه تا برچق چه گفت؟ گفت که حیدر برو به خدمت شاه بخوان به حضرت اعلی قصیدهای مغلق (بیت 369) قصیده مغلق یقینا لطفی ندارد و سرودن آن هنر نیست تا بدان مفاخرت کنند آنهم برای شاعری که شعری روان دارد.
به چار طبع و سه روح و سه نفس و سه مولد به شش جهان و به هفت اختر به نه جوسق (بیت 394) مصراع دوم، در تصویر نسخه چنین آمده است: «بشش جهات و بهفت اختر و بنه جسـبق»؛ بنابراین، به جای جهان، بیتردید جهات درست است و پس از کلمه «اختر» وجود حرف عطف و ضرورت دارد، اما تصحیح قیاسی جسـتق به صورت جوسق (= کوشک) ظاهرا بجاست."