خلاصه ماشینی:
"چنانچه داوطلبی مثلا فارغ التحصیل رشته ریاضی-فیزیک در مقطع دبیرستان رتبه دو یا سه رقمی کنکور هنر کسب کرده باشد،حتی بدون هیچ گونه فعالیتی در هیچ گرایشی هفتاد درصد از نمرهی آزمون تئاتر را که به شکل غیر متمرکز انجام میشود،کسب کرده است؛حال اگر ممتحنین مرحلهی مصاحبه پایینترین نمره را به این فرد بدهند،شانس او برای قبولی بسیار بالاتر از فارغ التحصیل هنرستانی است که رتبهی چهار رقمی دارد و در عرصهی عملی بسیار متبحرتر و خلاقتر است.
در برخی از رشتههای هنری مانند گرافیک و نقاشی،داوطلبان بایستی در مرحلهی دوم آثار عملی خود را در محل امتحان ارائه کند و علاقمندی به این رشته کافی نیست،اما در آزمون تئاتر که به شکل مصاحبه صورت میگیرد،در بسیاری موارد افرادی داوطلب شرکت در دانشگاه هستند که حتی یکبار هم تئاتر ندیدهاند و از مبانی تئوری این رشته آگاهی چندانی ندارند و اطلاعاتشان صرفا متکی به دادههای تستی کلاسهای کنکور است.
کارشناس در زمینهی خاصی تخصص دارد یا صرفا به دلیل داشتن مدرک کارشناسی میتواند صاحب نظر باشد؟رویکرد دانشگاههای تئاتری ما شفاف نیست و نمیتوان تشخیص داد که یک کارشناس تئاتر یک هنرمند است یا یک پژوهشگر یا یک متخصص گرایش خاصی از هنر نمایش؟و درم جموع در چه زمینهای تربیت شده؟بازده کم عمق بودن درسها و نحوه گزینش که در بخشهای پیشین بدان اشاره شد در تعریف تخصص فارغ التحصیلان نمود پیدا میکند،کسانی که حتی برای خودشان هم زمینهی فعالیتشان مشخص نیست."