چکیده:
مقالهی حاضر تلاشی برای شناسایی شیوهی صفحهآرایی یکی از نفیسترین منابع خطی دورهی صفویه،یعنی شاهنامه شاه طهماسب میباشد تا شناختی نسبت به قواعد،اصول بنیادی و بینش هنرمندان این دوره حاصل شود.براساس مطالعات انجام شده،بیشتر منابع موجود به توصیف نگارههای این اثر ارزشمند پرداختهاند و کمتر سخن از صفحهآرای و کتابت آن کردهاند.حال این سؤال مطرح میشود که آیا تدابیر و ظرافتهای موجود در نگارگری دروهی صفویه،در نحوهی قرارگیری متون هم به کار رفته و اینکه میزان ارزشگذاری برای هرکدام از این دو چگونه بوده است.روش این تحقیق،روش توصیفی است و برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانهای بهره گرفته شده است.
براساس مطالعات انجام شده و بررسی ترکیببندی تعدادی از صفحات این اثر،رابطهای تنگاتنگ و عمیق بین نوشتهها و تصاویر دیده میشود.
خلاصه ماشینی:
این نظام زیباییشناسی خاص و تکامل یافته که برپایه سنتهای تصویری باستانی ایران چون فضاسازی دو بعدی،بازنمایی و خلق پیکرهها با خطوط شکلساز قوی،سطحهای رنگی تخت و آرایههای گیاهی و هندسی شکل یافته بود،در نگارههای دو نمونه از برترین نسخ خطی تاریخ نگارگری ایران یعنی دو شاهنامه بایسنقری و شاه طهماسبی در زمان تیموریان و صفویان تجلی مییابد.
اسناد تصویری از مکتب شیراز نشان میدهد که معمولا تصاویر به صورت افقی در وسط قرار میگرفتهاند و متن به صورت جداگانه در بالا و پایین تصویر میآمده است.
هریک از صفحات شاهنامه طهماسبی ترکیببندی خاص خود را دارد که به نوعی مرتبط با موضوع ابیات آورده شده در آن است ولی در کل،صفحات شاهنامهی طهماسبی به لحاظ رعایت سنتهای مکتب تبریز دارای پیوستگی و هماهنگی هستند و این یکی از نکتههای مهم در صفحهآرایی کتاب است،یعنی یکدست بودن کار و ثابت ماندن هر تصمیم و سلیقهای در تمام کتاب.
عدم تعادل در پایداری از دیگر ویژگیهای این مکتب است،که در این صفحه از شاهنامه هم دیده میشود؛در بالا،از چهار ستون برای متن استفاده شده است،درحالیکه در قسمت پایین کادر،تنها دو ستون دیده میشود،اما تصویر در کل متعادل است.
در این تصویر هم کادر در لبهی جدولهای بالا و پایین شکسته شده و عامل دیگری برای هدایت چشم به سمت متن است.
وحدت خط و تصویر در نگارگری ایران پیشینهای طولانی دارد و در دورههای مختلف تاریخی این هماهنگی چشمنواز دیده میشود،در اثر نفیس شاهنامهی طهماسبی مکتب تبریز در دورهی صفویه نیز این هماهنگی به وفور دیده میشود.