خلاصه ماشینی:
"در فصل چهارم،نظریهی اجتماعی طنزآلود ماکسوبر:سیدمن ضمن ارائهی آرا و اندیشههای ماکس وبر،در مورد پیورتیانسیم و شکلگیری طبقهی متوسط،تشریح مدرنیتهی غربی،کاریزما و دیوانسالاری معتقد است و بر دیدگاه نظری مملو از تناقض و طنز نسبت به زندگی اجتماعی داراست و علیرغم نگرش تیرهاش به آیندهی بشریت،هرگز ایمانش را به علم از دست نداد و به نیروی توهمزدای علم اعتقاد داشت و حتی «نقشی اخلاقی»برای علم در نظر میگیرد.
در فصل پنج که به دنبال مقدمهی بخش دوم،نظریهی کلان تالکوت پارسونز،پیتر برگر و توماس لاکمن عنوان یافته است،نظریات و آراء این اندیشمندان شرح و توضیح داده شده است و نویسنده معتقد است: نظریه برای پارسونز حکم تلاشی برای به چنگ آوردن انتزاعیترین، بنیادیترین و عامترین خصائص جامعه و تدوین نظریهی عام جامعه از آنها را داشت،نظریهای برای تمامی جوامع.
از دانش عینی به دانش وابسته به موقعیت و ظهور نظریهی پسارشتهای سیدمن با شرح تکتک مفاهیم نهفته در اشارات خود و ربط و پیوستگی بین بخشهای آن،کتاب را به پایان میرساند و معتقد است در حال حاضر به نظر میرسد که عصر سیستمها یا نوعی نظریهی جامع از جامعه،تاریخ و مدرنیته،جستجوی علم جامعهای که با اطمینان به سمت حقیقتی عینی گام بردارد،امری است که دوران آن به سر آمده است و شاید با دست کشیدن ازاینرویای شکوهمند چیزی مهم از دست برود،اما روح این علم،پایبندی به دقت تحلیلی،بازاندیشی انتقادی و سؤال بیوقفه از معنای دانش و زندگی اجتماعی در فرهنگ در حال تغییر دانش اجتماعی ما همچنان برقرار و پایا است."