چکیده:
بین دو نظریه گوتلوب فرگه، در مقاله«درباره محتوای مفهومی و مدلول»، ناسازگاری
وجود دارد:نظریه اول:میتوان به محتوای عبارتی مثل «A» Lبا استفاده از چنین عبارتی
رجوع کرد:«محتوای مفهومی A L»، نتیجه آنکه در این رجوع باید از همان لفظ «A»
Lاستفاده کرد.نظریه دوم:محتوای مفهومی یک عبارت یا یک جمله میتواند عینا در همان زبان یا
زبانهای دیگر با عبارتهای مختلفی بیان شود.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین، در دو جمله گرایشی مورد بحث الفاظ«سعدی»و «نویسنده گلستان»که موضوع باور علی هستند، مدلولهای غیر مستقیم خواهند داشت که عبارتند از محتوای مفهومی معمولی آن الفاظ؛و چون محتوای مفهومی معمولی آن دو عبارت متفاوت است، پس به طور کلی اصل «SSV» Lدر این حالت رعایت نشده تا بتوان ادعا کرد که مقدار حقیقتی دو جمله نیز یکسان باقی مانده است.
مثلا در مثال فوق اگر به جای لفظ«عراق»عبارت«سرزمین سواد»-نام قدیمی عراق-گذاشته شود خواهیم داشت:«پایتخت سرزمین سواد»؛اما به علت اینکه فقط «عراق»و عبارت«سرزمین سواد»هر دو یک مدلول دارند، مقدرا متغیر در هر دو حالت یکسان است و در نتیجه مقدار تابع نیز یکسان خواهد بود، یعنی شهر بغداد.
به نظر من استدلال دامت درست است و بر همین اساس بین دو نظریه فرگه ناسازگاری وجود دارد: نظریه«الف»مبنی بر اینکه میتوان محتوای مفهومی غیر مستقیم عبارتی مانند «A» Lرا در قالب محتوای مفهومی معمولی این عبارت بیان کرد:«محتوای مفهومی عبارت A L»؛و نظریه«ب»مبنی بر اینکه یک محتوای مفهومی ممکن است در یک یا چند زبان با عبارتهای مختلف بیان گردد.
2. نتیجه نظریه فرگه مبنی بر اینکه محتوای مفهومی عبارتی مانند «A» Lممکن است در قالب این عبارت، یعنی «محتوای مفهومی عبارتA»، معرفی گردد با نظریه دیگر وی مبنی بر اینکه محتوای مفهومی یک (به تصویر صفحه مراجعه شود) عبارت یا یک جمله را میتوان عینا با عبارتهای مختلفی در یک زبان با زبانهای مختلف بیان کرد، ناسازگار است."