چکیده:
این مقاله معرف برخی فرایندهای واژسازی در حوزه ساخت واژه زبان فارسی است که
تابع قوانین و روابط نحوی، به ویژه روابط نحوز نظریه ساخت سازهای ایکس-تیره است.در
این مقاله ساخت نحوی-واژگانی افعال اسمی یا تبدیلی مانند لولیدن، کوچیدن، بوسیدن و
خشکیدن و فعلهای مرکب معادل آنها، یعنی لول خوردن، کوچ کردن، بوس کردن، و خشک کردن/
شدن که از اسمها و صفتهای لول، کوچ، بوسو خشک مشتق میشوند بر اساس دو نظریه
ساختواژی استاندارد دستور زایشی، و نظریه نحوی ایکس-تیره و نظریه انضمام واژگانی
-در برابر انضمام نحوی-مورد بررسی قرار میگیرد.نشان داده شده است که نظریه دوم
میتواند نکات مشابه و متفاوت دو دسته فعلهای اسمی ساده و مرکب و شیوه اشتقاق و
ساختار درونی-ساختواژی آنها را بر اساس نظریه انضمام واژگانی-نحوی به نحو مطلوبتر و
با کفایت توجیهی بیشتر تحلیل کند.
خلاصه ماشینی:
"در این مقاله ساخت نحوی-واژگانی افعال اسمی یا تبدیلی مانند لولیدن، کوچیدن، بوسیدن و خشکیدن و فعلهای مرکب معادل آنها، یعنی لول خوردن، کوچ کردن، بوس کردن، و خشک کردن/ شدن که از اسمها و صفتهای لول، کوچ، بوسو خشک مشتق میشوند بر اساس دو نظریه ساختواژی استاندارد دستور زایشی، و نظریه نحوی ایکس-تیره و نظریه انضمام واژگانی -در برابر انضمام نحوی-مورد بررسی قرار میگیرد.
نشان داده شده است که نظریه دوم میتواند نکات مشابه و متفاوت دو دسته فعلهای اسمی ساده و مرکب و شیوه اشتقاق و ساختار درونی-ساختواژی آنها را بر اساس نظریه انضمام واژگانی-نحوی به نحو مطلوبتر و با کفایت توجیهی بیشتر تحلیل کند.
با توجه به اینکه ریشه فعل ساده، همواره با ستاک حال یکسان است، و در ستگاه نظری آقای طباطبائی[4]همه مشتقات فعلی از ستاک حال یا ستاک گذشته حاصل میشوند، نه از ریشه، تا آنجا که به ساختار و اشتقاق فعلهای اسمی/تبدیلی مربوط میشود به نظر میرسد که بر طبق شواهد عینی، قبول فرض«ریشه فعل»در زبان فارسی جایز نیست و بهتر است که فقط طی یک مرحله فرایند اشتقاق صفر، از صفت یا اسم مستقیما ستاک حال ساخت، و آنگاه طی فرایند اشتقاق مجدد و با افزدون پسوند«-اید»ستاک گذشته را به دست آورد.
اینک اگر بخواهیم فعلهای مرکب معادل«خشکیدن، خشکاندن»، یعنی«خشک شدن و خشک کردن»را بررسی و تحلیل کنیم، به نموداری نحوی همانند 17 و 19 بر اساس نظیره ایکس-تیره نیاز داریم؛به این ترتیب که ستاک گذشته«شد»، یا ستاک حال«شو»که یک فعل ناگذرای انجامی است، در سطح نحو تظاهر مییابد و یک شبکه روابط نحوی شبیه 17، یعنی 20 را ایجاد میکند."