چکیده:
تمثیل یکی از اصطلاحات پرسابقه، گسترده و احیانا مبهم در نقد ادبی و بلاغت فارسی است. امروزه در نوشته های ادبی گاه آن را با سمبل، مثل و حکایت مترادف می آورند. در این مقاله نویسنده کوشیده است با بررسی پیشینه این مقوله ادبی در ادبیات دینی و اسطوره ها، تعاریف بلاغیان قدیم و جدید در بلاغت و نقد ادبی را بکاود و ماهیت، کارکرد و اقسام تمثیل را تبیین کند. همچنین از طریق بیان تفاوت های آن با استعاره و نماد، قلمروهای تمثیل را نیز مشخص کند
Allegory is a term of long history، wide use and likely vagueness in literary criticism and Persian eloquence. The term is sometimes used as the synonym of symbol، parable، and anecdote. In this article، an attempt has been made to explore the eloquent author's definitions in both old and new literary criticism and Persian eloquence by studying the background of allegory in religious literature and myths. The nature، function and types of allegory will be explored as well. Finally، the differences between metaphor and symbol of allegorical domains will be discussed.
خلاصه ماشینی:
"اما در زبان فارسی نخستین بار دکتر شفیعی کدکنی در کتاب صور خیال نوشت که«تمثیل را میتوان برای آنچه در بلاغت فرنگی الیگوری yrogella( میخوانند به کار برد و آن بیشتر حوزۀ ادبیات روایی است»(شفیعی کدکنی،1366،85).
بنابراین تمثیل دارای دو لایه است: الف)لایه درونی(زیر ساخت یا معنای پنهان و نکتۀ اخلاقی یا هدف داستان) ب)لایۀ بیرونی(روساخت،صورت داستانی و اشخاص و عناصر آن) لایۀ بیرونی یا روساخت قصه،مجموعهای است از تصویرها،اشخاص، اشیا و اعمال که در قالب روایت بیان میشود.
تفاوت عمدۀ تمثیل رمزی با تمثیلهای اخلاقی و تعلیمی در این است که این نوع تمثیل به بیان امور ناگفتنی و اسرار غیر قابل بیان میپردازد؛از این نظر با آگاهیهای معمول و عادات جهان مادی منطبق نیست،بلکه محتوایی کاملا شخصی دارد و غرض گوینده،آگاهی دادن به مخاطب نیست؛از اینرو اصراری بر قبول و باور دیگران ندارد.
5. در تحلیل تمثیل ذهن بر فراز روایت پیش میرود و از حرکت موازی عناصر صورت با درونمایه و کشف پیوندهای قصه و محتوا لذت میبرد،اما در تحلیل نماد،ذهن از کشف پیوندها درمیماند و به خلأ پرتاب میشود،لذت نماد بیش از هرچیز ناشی از این شناوری روح در فضای لایتناهی رمز است.
در کدام عصر عقلانیت بیشتری حاکم بوده و کدام ادبیات جهانیتر و جاودانهتر است؟ نتیجه با توجه به اینکه اصطلاح تمثیل در زبان فارسی برای دایرۀ گستردهای از قالبها و شکلهای ادبی به کار رفته،بهتر آن است که اصطلاح«تمثیل»را فقط برای«تمثیل داستانی»یعنی حکایت یا قصهای که دلالت ثانوی آن اهمیت بیشتری دارد به کار بریم و بقیۀ شکلهای ادبی را با نام اصطلاحات خاصشان بشناسیم:مثل؛اسلوب معادله؛و مثالک."