خلاصه ماشینی:
"(4)-[این سخن کربن متضمن دلالتهای بسیار است که ما میکوشیم برخی از آنها را در اینجا استخراج کنیم :1-هر به اصطلاح فلسفهای که در آن تحقق(به معنای اصیل اشتقاقی آن)انسان جایی نداشته باشد،شایسته تام فلسفه به معنای حقیقی آن نیست(درخصوص تحقق به عنوان نمونه قیصری در شرح کلام ابن عربی میگوید «(...
اگر مرادمان از فلسفه،فلسفه دنیوی محور بدان صورتی است که امروزه در غرب فهم میشود، فلسفهای که حاصل تلاش مردمانی است که به طور کامل هم با فیضان رحمت و معرفت فراچنگ آمده از طریق نبوت و وحی قطع اتصال کردهاند و هم با تابش پرتو عقل الهی، و برای نیل به معرفت غایی اشیاء به صرف بهرهگیری از قوای عقلی و حسی خود بسنده نمودهاند،در این صورت باید متذکر شویم که این نوع فعالیت در عالم فکری اسلامی امری فرعی و حاشیهای بوده است.
اما با توجهب ه آنکه هماکنون تعداد پژوهشگران حوزه فلسفه که آشنا به متون و نیز آشنا به روشها هستند به میزان قابل توجهی افزایش یافته است و با توجه به آنکه هریک از آنان در شاخهی خاص تخصص دارند،شاید اکنون زمان آن فرا رسیده باشد که یک تاریخ فلسفه اسلامی،با همکاری دستهجمعی،در ایران و مستقیما به زبان فارسی تألیف شود.
] (12)-[سید حسین نصر ریشه این امر را که به ندرت پدیده جمع قابلیتهای فیلسوف و شرقشناس در غربیان پیش آمده است،در نگاه تاریخی آنان به فلسفه اسلامی و عدم ملاحظه آن به عنوان موضوعی مستقل و دارای ویژگیهای خاص و ذاتی میداند:«جمع میان فیلسوف و شرقشناس،که در خصوص پژوهشگری چون هانری کربن شاهد هستیم،پدیدهای است که به ندرت در عرصه مطالعات غربیان درباره فلسفه اسلامی اتفاق افتاده است."