خلاصه ماشینی:
"در همین خصوص به جای واژهء«منتقد»نیز میتوان از واژهء«مفسر»استفاده کرد؛زیرا از نظر سنتگرایان هنر سنتی منشأ آسمانی و الهی دارد و قابل نقد نیست بلکه قابل تفسیر و تأویل است.
این مسئله از آنجا ناشی میشود که نخست آنان،چنانکه خواهیم دید،برداشت خاصی نسبت به روش نقد دارند و دوم اینکه کمتر محققی به بررسی روشهای به کار گرفته شده نزد آنان پرداخته است و به همین سبب نگاه ترکیبی در این رابطه ارائه نشده است.
اصولیترین تفاوت میان خوانش سنتگرایانه با نقدهای دیگر در این است که سنتگرایان نقد- یا به تعبیر بهتر-خوانش تأویل و تفسیر را همانند نقدهای دیگر به ویژه نقدهای نو یک پدیدهء صرفا شناخت شناسانه نمیپندارند بلکه آنان بیش و پیش از شناخت محض نظری،خوانش اثر هنری را یک سیر و سلوک عملی نیز میدانند.
علاوه بر آنچه گفته شد نقدهای دیگری را نیز میتوان بر آرا سنتگرایان داشت برای مثال از این قبیل: -محدود کردن دایرهء آثار هنری؛ -کم توجهی به صورت و سبک هنری؛ -ارائه نکردن شاخصهای دقیق برای تمییز هنر سنتی از غیر سنتی؛ -تقلیل نقد به خوانش صرف؛ همانطوری که پیشتر اشاره شد،یکی از مسائل محققانی که به مطالعات سنتگرایی و به ویژه نقد سنتگرایی میپردازند کمبود توجهی به روش نقد است.
مقالهء سوم که همراه با ترجمهء آن در این بخش ارائه شده به تفسیر و تأویل نمادها از نظر کومارا سوامی میپردازد همانگونه که ذکر شد تأویل مهمترین روش نقد و تبیین آثار هنری برای سنتگرایان است که امکان خوانش رمزهای مکنون آثار را فارهم میآورد."