خلاصه ماشینی:
"اما اگر حتی این بحث را در همین جا متوقف کنیم و وارد بازار شویم،نکته بعدی که مطرح میشود آن است که آیا با فرض اینکه گازی برای صادرات داشته باشیم،میزان این گاز چه مقدار است و مقاصد ما برای صادرات LNG برای مناطقی که امکان خط لوله نیست و یا بازارهای شرق(هند و پاکستان)و یا بازارهای غرب (اروپا)کدام مطلوبتر است؟با در نظر گرفتن مسایل سیاسی و امنیتی، چه مناطقی برای ما از اهمیت بیشتری برخوردار است؟آیا ارسال گاز کشور به هند و پاکستان و تحکیم روابط ما با این کشورها برای ما دایرهء امنیتی بیشتری را ایجاد میکند و یا رفتن به بازار اروپا با توجه به ضریب تأثیرگذاری که اروپا در معادلات بین المللی دارد؟کدام یک برای ما حاشیهء امنیتی بیشتری را ایجاد میکند؟بنابراین آیا تمرکز ما در انتخاب بازار که هم بر روی LNG و هم بازارهای مختلف انجام شده،براساس برنامهء مدونی صورت گرفته و تمامی پارامترهای مختلف در آن دیده شده است؟برای مثال در شاخصههای تجاری،بازار اروپا به دلیل شفافیت پارامترها،بازار مطمئنتری است،در صورتی که در بازاری چون هند،ساختار انرژی این کشور نه در اختیار بخش دولتی و نه بخش خصوصی قوی است.
سؤال دیگر آن بود که ضریب امنیتی ما با رفتن به شرق به دست میآید یا همراه بودن با اروپا اثر سیاسی بیشتری برای ما دارد؟زمانی که در مورد صادرات صحبت میشود،حتی اگر تنها از یک مقولهء خاص کالای تجاری صحبت شود،برای ایجاد ضریب امنیتی برای یک شرکت و موفقیت در بازار باید حتما مقاصد متنوعسازی شود و بنابراین اگر ما از متنوعسازی صحبت میکنیم باید به یاد داشته باشیم که زمانی که از گاز صحبت میشود و خط لوله گازی را میخواهیم بطور مثال به سوریه برسانیم و از کشور عراق باید عبور دهیم این یک فرض اشتباه است که اگر عراق به گاز نیاز دارد،این خط بدون هیچگونه مشکل سیاسی،اقتصادی و امنیتی قابل عبور باشد."