چکیده:
ما میتوانیم یک ایده و دیدگاه عمومی از وجود اخلاقیات و اصول اخلاقی در کلیه جوامع تصور کنیم که بر آن اساس رفتارهای اخلاقی و غیر اخلاقی تعریف شده است.به عنوان مثال رفتارهایی مانند عضویت در شبکههای توزیع مواد مخدر،استثمار کودکان،رشوه دادن و رشوه گرفتن در کلیه نجوامع به عنوان موارد غیر اخلاقی و مواردی چون صداقت،پاکدامنی و نوع دوستی در کلیه جوامع به عنوان اصول اخلاقی شناخته میشوند.[1]با توجه به اینکه اخلاقیات یک مفهوم روزمزه است و انسانها در هر کجا که باشند با آن مواجه میباشند از اینرو به عنوان یک موضوع مهم در حوزه مدیریت تبدیل شده است.اهمیت این موضوع به گونهای است که مباحث مربوط به اخلاقیات و ارتباط آن با مدیریت منابع انسانی (HRM) موضوع مورد بحث مقالات و تحقیقات متعددی بوده است و در این ارتباط سمینارها و کنفرانسهای متعددی در کشورهای مختلف تاکنون برگزار شده است.[1]مباحث مطروحه در این حوزه را میتوان در چند دسته طبقهبندی نمود.اول اینکه تفاوت اخلاقیات1،اصول اخلاقی2و مسئولیت اجتماعی چیست؟دوم اینکه جایگاه اینها در تدوین منشور اخلاقی کدام است؟و سوم اینکه چگونه میتوان منشور اخلاقی را در سازمانها مستقر،تغییر و یا بهبود داد؟[2]
این مقاله با رویکرد ارایه یک مدل جامع جهت تدوین منشور اخلاقی در سازمانها تهییه شده است.از اینرو در ابتدا به بررسی تعاریف موجود از اخلاقیات،اصول اخلاقی و مسئولیت اجتماعی و تفاوت میان این مفاهیم پرداخته میشود و در ادامه پس از تبیین جایگاه ارزش در اخلاقیات و بررسی الگوهای مجود در این زمینه،الگویی جامع جهت تدوین منشور اخلاقی برای سازمانها ارایه میشود.
خلاصه ماشینی:
"در سازمانها بیشترین پرسشهایی که از نظر رعایت اصول اخلاقی مطرح میشوند در یکی از این چهار سطح قرار دارند:[5]طراحی الگوی جامع تدوین منشور اخلاقی و مسئولیت اجتماعی سازمان محمد جواد قربانی مشاور منابع انسانی شرکت مهرگام پارس مصطفی یعقوبی مدیر امور اداری و منابع انسانی شرکت مهرگام پارس (به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل(1)سطوح رسیدگی به مسایل اخلاقی(استونر،1379) سطح 1-روابط فردی.
با پذیرش این اصل که ارزشهای مشترک از جمله عناصر فرهنگ سازمانی بوده و به همراه باورها تجلی فرهنگ سازمانی هستند[12]و ارزشهای اصلی سازمان،که به مقیاس وسیع مورد توجه همگان قرار میگیرند،معرف فرهنگ آن سازمان هستند[5]و موازین اخلاقی سازمان،یک سیستم ارزشی هستند که سرلوحه کار اعضای سازمان قرار گرفته است[13]و توجه به اینکه فرهنگ سازمانی سیستمی مرکب از چندین ارزش مشترک است که کارکنان را رهبری میکند و اینکه اغلب در کنار روشهای مدیریت اجرایی،سازمان و نتایج آن را در سطح بالا به منابع انسانی منعکس میکند و در صورتی که ارزشهای سازمانی را ناشی از عوامل متعددی مثل سمبلها،ساختار قدرت،ساختار سازمانی،رهبری،داستانها و اسطورهها و سیستمهای سازمان بداینم،ارتباط متقابل فرهنگ سازمانی و ارزشها و سیستم مدیریت،به خوبی عیان میگردد.
[14] در مقوله مدیریت تغییر نیز برخی بر این باورند که نظامهای ارزشی سازمان اغلب آمادگی و میزان آن برای انجام تغییرات را تعیین می کند[15]و در توسعه سازمانی نیز تغییرات ارزشها ملازم با هر نوع توسعه و تغییر شمرده میشود.
وجه تمایز موارد اشاره شده در این است که در اخلاقیات و اصول اخلاقی با تصمیمات درون سازمان مواجه هستیم در حالیکه در مسئولیت اجتماعی با نحوه مواجه شدن شرکت با جامعه سروکار داریم."