چکیده:
هء مادینهء روان گردآفرید طبق نظریهء کهن الگوی آرتمیس بولن بازکاوی میشود.این مقاله به طور ضمنی نقد تطبیقی(مقایسهای)دو مکتب روانکاوی یونگی و فرویدی را نیز در بر دارد.
خلاصه ماشینی:
"»(کزازی 5831:28) از دیدگاه مکتب روانکاوی فروید،میتوان گفت در این اسطوره،گردآفرید که نماد مادینگی است و نمایندهء زنان،با سهراب که نماد نرینگی است و نماینده مردان،به جنگ نابرابری جنسی آمده است: «دژی بود کش خواندندی سپید» (فردوسی 5831:ج 2،771) از دیدگاه نمادشناسی فرویدی،دژ سپید نماد زنانگی(فروید 1431:652)و حالت تدافعی و انفعالی است،به همین دلیل گردآفرید پا را از دژ زنانگی و منفعل بودن بیرون مینهد: فرود آمد از دژ به کردار شیر کمر بر میان باد پایی به زیر به پیش سپاه اندر آمد چو گرد چو رعد خروشان یکی ویله کرد1 (فردوسی 5831،ج 2:871) ویلهء گردآفرید در حکم فریادی است که توجه را به نابرابری جنسی زن و مرد معطوف میسازد و بیان میدارد به دلیل اینکه ما(زن و مرد)از نظر جنسی با هم برابر نیستیم پس باید در برابر هم بایستیم،زیرا گردآفرید برابری را میخواهد نه برتری را.
(بولن 6831:29)و حتی مانند گردآفرید او را تمسخر کند: بخندید بسیار گردآفرید به باره برآمد سپه بنگرید چو سهراب را دید بر پشت زین چنین گفت کای شاه ترکان چین چرا رنجه گشتی کنون بازگرد هم از آمدن هم ز دشت نبرد بخندید و او را به افسوس گفت که ترکان ز ایران نیابند جفت چنین بود و روزی نبودت ز من بدین درد غمگین مکن خویشتن (فردوسی 5831،ج 2:971) پس میتوان گفت که شخصیت اسطورهای گردآفرید یکی از کهنالگوهای ایرانی است برای زنان ایرانزمین و فردوسی برای مقابله با بیگانگان بر آن تأکید دارد."