خلاصه ماشینی:
"اما اگر معنای فرمول زرتشت این باشد که خداوند از«بودن»دست کشیده است،آیا فرمول بسیار پیش پا افتاده و کودکانهای نیست؟و معنای واقعی آن از نظر نیچه چیست؟ لحاد اخلاقی Ethical Atheism) از نظر خود نیچه مفهوم«مرگ خدا»یک مفهوم ذاتا اخلاقی بود زرتشت در ترک جنگل و زاهدان موجود در آن،از تنهایی آنها و اینکه تمام عمر را در پرستش خدا سپری میکنند به سادگی گذر میکند.
بنابراین اگر حتی مسخره باشد که اثبات کنیم ناپلئون مرده است اما بههرحال این از نظر علمی قابل توجیه نیست و عهدهدار شدن اثبات وجود خدا نیز به هیچ وجه بیهوده نخواهد بود.
چرا باید انسانها به خداوند،قسم بخورند اگر به آن باور ندارند؟چرا آنها به جهنم اشاره دارند اگر وجود ندارد؟ قطعا انسان به عنوان یک موجود اجتماعی به موجودی الوهی و نیرومند که در جامعه حاضر است میرسد و این همان لحظهای است که به آن جامعه احساس تعلق میکند این امر-حتی اگر احساس فوق العاده مبهمی به نظر آید-جوهره و خاستگاه مفهوم متأخر خداوند در ذهن فلاسفه-و نیز مومنان عادی-را تشکیل میدهد.
گفتن اینکه اجزای مفهوم خداوند از راه تجربه فراهم آمده است هرگز نمیتواند حضور الگویی را که مطابق آن اجزاء در ذهن-چنان هستند که میتوانند چنین مفهومی را شکل دهند،تبیین نماید در واقع،بسیاری از جانشینان دکارت-از مالبرانش گرفته تا مکتب متأخر به اصطلاح انتولوژیستها-این استنتاج طبیعی را به کار میبرند: اگر من درباره موجودی به نام خدا بیندیشم،در آن صورت، آن موجود وجود دارد."