چکیده:
بیش از دو دهه است که اطلاعات د رکنار سایر عوامل تولیده بهعنوان یک منیع با اآرزش مطرح شده
است. پنابراین در این راستا استفاده از ابزارهای وی اطلاعات مانند سیستمهای اطلاعاتی؛ اتوماسیون
اداری» اینترنت و.. در جهت جمعآوری» پزذآزش و اطلاعات امری حیاتی میباشد. از سوی دیگر
ی بیشتر سازمانها از این نوع فآوری بهعنوان شیوهای بای بازنگری.در محتوای مشاغل, افزایش رقابت و
انعطافپذیری استفاده میکنند. محتوای مشاغل|تنوع مهارتی؛ هویت وظیفه, اهمیت وظیفه, استقلال
بازخورد) تاثیر چشمگیری در رضایت قغلی, میزانبازدهی شغل, جایگاه فردی شاغل در سازمان» جامعه و
بهره وری درد در این مقاله سب ده است و منفی به کارگیری فآوری اطلاعات بر هر یک از
ابماد شغلی همچون ننوع مهارتی کارکنان وت اوظبقه/ آهمیت و طبقة: استقلال, بازخورد و پیآمدها یی
رضایت شغلی مورد بررسی قرار گیرد. بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت که فنآوری اطلاعات در صورتی
مینوائد منشا تحول بزرگی شود که ابندا کارها بهصورت درست سازماندهی شوند؛ فعالیتهای بیهوده حذلف
شوند؛ تفویض اختیار صورت پذیرد؛ و سپس پرسیده شود که چگونه میتوان با استفاده از این فنآوری به
آنچه که اکنون در توانمان نیست دست یابیمر
کلیدو از ۵:
خلاصه ماشینی:
یا نتیجهی تحقیق دیگری که بر روی فنآوری پیشرفته اطلاعاتی انجام شد نشانمیدهد که کارکنان و اعضای سازمان باید مهارت بیشتری کسب کنند تا بتوانند اطلاعاتلازم را استخراج کنند و نه اینکه عملیات خود را به صورت رفع تکلیف و کار خسته کنندهبپندارند.
در این خصوص لوکاس و السون1(1994)نیز استدلال میکنند فنآوری اطلاعاتبا اجازهی تنوع بیشتر در زمان ومکان کار همزمان با افزایش سرعت پاسخگویی،امکاناتیرا برای ایجاد ساختارهای سازمانی منعطفتر مهیا ساخته است.
ولی(1)- NETSELO SLIN &%02719SODG027G% امروزه باتوجه به استفاده از فنآوری اطلاعات در سازمانها و ابزارهای پشتیبان تصمیم،تصمیمگیری بخشی از کار کارکنان شده است.
فنآوری جدید توانسته است شیوهای که کارهاانجام میگیرد و ماهیت مشاغل را تغییر دهد برای مثال فنآوری تولید انبوه موجب سادهشدن شغل میشود و این بدان معنی است که تعداد کارها که باید انجام شود و کارهایسخت یا مشکلی که فرد باید انجام دهد کاهش یافته است نتیجه کار دردناک یا کسالتآورشده است یعنی کارها تکراری است و رضایت شغلی کاهش یافته است.
ازسوی دیگر،در ارتباط با یان موضع که چرا بعضی از سیستمهای اطلاعاتی در اجرا موفقنیستند،کاسیدی و گوگنبرگر1(185:2001)دلایل زیر بیان میکنند:پایین آمدن روحیهیکارمندان،مقاومت کارکنان در برابر تغییرات و امتناع از تغییر در رفتارشان،استفاده ازشیوههای قدیمی کار،چند قسمت شدن کارها،آموزش ندادن افراد یا نداشتن ابزار لازم برایانجام دادن شغل جدید،زمان بر بودن ارجای این فنآوریها و از دست فتن فرصتها وعلاقه کارکنان،کموبد یا هدر رفتن منابع،عدم به کارگیری روش فرآیند محور یا عدم درکفرآیند جدید،جابه جایی رهبری و در نتیجه کاهش اعتماد رهبری.