چکیده:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی رابطه و سهم نسبی انواع بدرفتاری والدین در تبیین افسردگی بوده است.به همین منظور تعداد 131 نفر با روش نمونهگیری تصادفی ساده از بین جامعه بیماران افسرده مراجعهکننده،به مراکز مشاوره شهر اصفهان طی سالهای 85-84 انتخاب و مطالعه شدهاند.برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه افسردگی بک و مقیاس خود گزارشی کودکآزاری محمد خانی استفاده شد.بخشی از نتایج به دست آمده حاکی از آن است که از بین انواع بدرفتاری والدین در دوران کودکی مرتبط با افسردگی،بدرفتاری عاطفی(023/0)،بدرفتاری جسمی(027/0)، بدرفتاری جنسی(032/0)تبیینکننده افسردگی بیماران بزرگسال مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بودهاند.
خلاصه ماشینی:
"بخشی از نتایج به دست آمده حاکی از آن است که از بین انواع بدرفتاری والدین در دوران کودکی مرتبط با افسردگی،بدرفتاری عاطفی(023/0)،بدرفتاری جسمی(027/0)، بدرفتاری جنسی(032/0)تبیینکننده افسردگی بیماران بزرگسال مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بودهاند.
در این پژوهش فرضیههای زیر بررسی و آزمون میشود: 1-بین بدرفتاری عاطفی والدین و افسردگی رابطه وجود دارد.
روشهای تجزیهوتحلیل آماری کلیه محاسبات با نرمافزار SPSS محاسبه شد و به منظور تعیین رابطه بین انواع بدرفتاری والدین در دوران کودکی و افسردگی افراد از ضرایب همبستگی و آزمونهای معناداری آن جهت تعیین سهم نسبی هریک از متغیرهای پیشبین(بدرفتاری جسمی،جنسیی،عاطفی و غفلت)در تبیین متغیر ملاک(افسردگی)از رگرسیون چندگانه گامبهگام استفاده شده است.
جدول 3:ضرایب همبستگی و سطح معناداری آن بین انواع بدرفتاری والدین در دوران کودکی با افسردگی (به تصویر صفحه مراجعه شود) نتایج به دست آمده از تحلیل دادههای پژوهش در جدول 3 نشان میدهد: 1-بین بدرفتاری عاطفی و افسردگی افراد نمونه مورد بررسی همبستگی مثبت وجود دارد و این همبستگی از نظر آماری در سطح 05/0> P معنادار بوده است.
2-بین بدرفتاری جسمی و افسردگی افراد نمونه مورد بررسی همبستگی مثبت وجود دارد و این همبستگی از نظر آماری در سطح 05/0> P معنادار بوده است.
3-بین بدرفتاری جنسی و افسردگی افراد نمونه مورد بررسی همبستگی مثبت وجود دارد و این همبستگی از نظر آماری در سطح 05/0> P معنادار بوده است.
همچنین یافتههای پژوهش نشان داد که بین بدرفتاری عاطفی و افسردگی رابطه معنیدار وجود دارد که میتوان به تأیید شدن این فرضیه به نتیجه پژوهش هارت و همکاران(1996) اشاره کرد،به اعتقاد آنها قربانیان کودکآزاری عاطفی اغلب از افسردگی و رفتارهای (1)."