خلاصه ماشینی:
"آیا در صورت شناور بودن اقتصاد و با وجود دشواریهای اجتماعی،سیاسی و ژئوپولیتیک و زیستمحیطی طبقهی سرمایهدار میتواند قدرت خود را بازتولید کند؟پاسخ دوباره یک«بله»ی محکم است،اما تودههای مردم مجبور میشوند که نتیجهی کار خود،بسیاری از حقوق و داراییهای خود را(از هر نوعی از خانه گرفته تا حق بازنشستگی)به کسانی تسلیم کنند که در قدرتاند و این مردماند که از تخریب بزرگ محیط زیست و کاهش مدام سطح زندگیشان تا به حد قحطیزدگی(برای بسیاری از کسانیکه در کف جامعه زندگی میکنند)رنج میبرند.
احتمال اینکه تمام این دارییها از بین برود بسیار کم است،اما اگر بخش بزرگی از آن با مشکل جدی روبهرو باشد تکلیف چیست؟تنها نمونهای از شرکتها میآورم:فانیماثه و فردی مک(بانکهای آمریکایی که در بحران اخیر ورشکسته شدهاند)که اکنون زیرنظر دولت است، تضمینی 5 هزار ملیارد دلاری در وام خانهها دارد که بسیاری از آنها با مشکل روبهرو هستند (ضرر گزارش شده معادل 051 ملیارد دلار تنها در سال 8002 است).
علاوه بر این،این واقعیت را نیز باید مد نظر داشت که بسیاری از مردم جهان در شرایط فقر مطلق زندگی میکنند که تخریب محیط زیست از کنترل خارج میشود،که شان انسان همهجا زیر پا گذاشته میشود-اگرچه ثروتمندان ثروت هرچه بیشتری را جمع کنند (تعداد ملیونرها در هند در عرض سال گذشته دو برابر شده و از 72 نفر به 25 نفر رسیده است)و اهرمهای سیاسی،سازمانی،قضایی،نظام و رسانهای در کنترل شدید چنان نیروهای سیاسی متعصبی است که کار چندانی به جز تامین استمرار وضع موجود و خنثاسازی نارضایتیها ندارد.
امروزه قدرت مجموعهی سازمانهای غیر دولتی در نقش غالبی منعکس است که آنها در همایش اجتماعی جهان اجرا میکنند-جایی که تلاش میشود جنبش عدالتطلبی جهانی،بدیلی جهانی برای نولیبرالیسم ارایه دهد و این آن چیزی است که طی ده سال اخیر روی آن تمرکز شده است."