چکیده:
مقاله حاضر سیر کوتاهی دربارهء پدیده ظاهرگرایی در فهم قرآن از صدر اسلام تا زمان حاضر است.ظاهرگرایی در فرقهها و مذاهب گوناگون اسلامی نمود یافته،ولی نزد همه آنان به یک معنی نبوده است و چه بسا تفسیری که نزد یک فرقه ظاهرگرایانه به شمار رفته،نزد فرقهای دیگر تأویل گرایانه شمرده شود.در این سیر کوشش شده با شیوه پدیدارشناسی به بررسی مکاتب ظاهرگرا بپردازیم و ازاینرو،قصد داوری دربارهء آنها را نداشتهایم.هرچند نمیتوان ادعا کرد که سیر کنونی،جامع همه افراد و مصادیق ظاهرگرایی است،ولی میتوان گفت که نمودها و مصادیق آشکار و روشن ظاهرگرایی را ارائه میدهد.گفتنی است که ظاهرگرایی در این مقاله شامل متنگرایی نیز میشود.
The present article is a short survey of the literalism in the understanding of the Qur’an. First of all، it refers to the tradition of literal and allegorical interpretation in pre-Islamic period; then، it traces the history of this phenomenon in Islam. Literalism appears in various Islamic schools and sects، but it is not of the same meaning in all of them. An interpretation may be regarded as literal in one sect and allegorical in another. This survey does not claim to be comprehensive، but hopes to present obvious and examples of this phenomenon. Literalism in this article includes textualism.
خلاصه ماشینی:
در واقع،این پرسش مطرح است که آیا میتوان همه الفاظ و عبارات قرآن را به همان معانی لغوی و ابتدایی که در محاورات عرفی از آنها قصد میشوند گرفت،بهویژه آنجا که از خداوند و صفاتش سخن می گویند؟دربارهء احکام فقهی هم این پرسش مطرح است که آیا میتوان نمونههای ذکر شده در قرآن را در مورد یکی از احکام فقهی از باب مثال دانست و آن حکم را به نمونههای مشابه نیز تسری داد،یا اینکه باید به همان نمونههای تصریح شده در متن قرآن بسنده کرد؟آیا یکی از دو موضع یاد شده در پرسشهای فوق ظاهرگرایی است و دیگری تأویلگرایی،یا اینکه هردو موضع را میتوان در ظاهرگرایی گنجاند؟اصلا حد و مرز ظاهر و غیر ظاهر چیست؟آیا ظاهر تنها محدود به مدلولهای لفظی است یا غیر آنها را نیز شامل میشود؟آیا مجاز نیز در محدوده ظاهر قرار میگیرد؟مراد از تأویل چیست؟آیا هرگونه عدول از ظاهر را میتوان تأویل نامید؟اینگونه پرسشها دغدغه و انگیزه نگارنده برای پرداختن به مسئله ظاهرگرایی در فهم قرآن بوده است.
نزد برخی ظاهرگرایی بیشتر در اصول اعتقادی و بهویژه بحث صفات خبری خداوند و نزد برخی دیگر(نظیر ظاهریه) در فروع فقهی و احکام عملی نمود یافته است؛البته برخی نیز تمسک به ظاهر را به عنوان معیار برداشت از متن مطرح کردهاند.
ظاهرگرایی سلفیه در قرن دوازدهم هجری محمد بن عبد الوهاب(م 6021 ق)منادی دعوت به پیروی از روش سلف شد که به اعتقاد وی در اندیشهها و آثار اصحاب حدیث، بهویژه احمد بن حنبل و ابن تیمیه نمود مییافت.