خلاصه ماشینی:
"همین کفایت میکند؟ اولین بار کی متوجه شدید که نویسندهاید و خودتان را نویسنده به حساب آوردید؟ دفعه اول که زیاد بوده،اول اول،ده سالم بود و من معروفترین شاعر مدرسه خودمان شده بودم.
اما از کجا معلوم وقتی میبینم نویسندگان جوان از من تقلید میکنند بههرحال معنیاش این است که لابد سبکی دارم.
چهقدر از داستان«واقعی»است؟آیا تجارب واقعی براساس زندگی افرادی که میشناسید با وقایع مربوط به زندگیشان را هم در داستان میگنجانید؟ هیچ وقت از شعبده باز راز حقههایش را نپرسید!اما اگر از من بپرسید از واقعیت در داستانهایم چهقدر استفاده میکنم و چهقدر از آن را به کار میگیرم، جوابم خیلی ساده است،تا جایی که جا داشته باشد.
البته در ادبیات آرژانتین امروز کافکا در مقام نویسنده تأثیرگذار عادی است.
این تک داستان ریزه را برای این نوشتهام که حرفی را بزنم:* (به تصویر صفحه مراجعه شود) نویسنده و خواننده روزنامهنگار و مترجمی از نویسنده میپرسد،وقتی مینویسی آیا به خواننده فکر میکنی؟نویسنده به چیز دیگری فکر نمیکند.
من هم سپاسگزارم و از اینکه با وجود حال روحی نامناسب وقت گذاشتید برای این مصاحبه از طرف خودم و دوستانم در مجله گلستانه تشکر میکنم (به تصویر صفحه مراجعه شود) پرونده:نسلهای قدیم و جدید مهاجران در آثار شوا به دنبال کودتای نظامی آرژانتین در سال 6791 مهاجرت معکوس در آن کشور آغاز شد.
البته ناگفته نماند که تاریخ آرژانتین را مهاجران رقم زدهاند و ادبیات آن را هم به همین ترتیب مهاجرانی که از ایرلند،لهستان،آلمان و سایر نقاط اروپا آمدند در مجموعهای ناهمگون و بعضا همگون گرد هم جمع شدند در کنار هم تاریخ این سرزمین را شکل دادند."