خلاصه ماشینی:
"و اما زاویه یا زاویههای دید انتقادی شما به غربزدگی:سبک نگارش و پراکنده نگاریهای نویسنده،دانش سطحی و اندک وی به ویژه در حوزهی اقتصادی بود،و ایراد به این که چرا آل احمد این همه با ماشین و تکنولوژی میستیزد و چرا به جای آن،نوع رابطه اقتصادی و سیاسی استعماری را ان گونه که باید مورد توجه قرار نمیدهد.
برای چنین فهم تاریخی ناگزیر باید به سیر هبوطی«از شرق به جهان سوم»پایان بخشیم و از نظر شیوهی نگاه به تاریخ و افق فهم تاریخی غربی شویم،یعنی معنای ابژکتیویسم علمی و فلسفی مدرن را درک کنیم.
آیا گرایش و گزینش الگوی پیشرفت غربی،از نظر شما،هنوز هم نوعی غربزدگی است؟ آشوری:همچنین که گفتم،من وضع تاریخمان را هبوط از«شرق»به جهان سوم میبینم،و«هوشیاری تاریخی»ما،در بنیاد،در چنین شرایط تاریخی-فرهنگی-روانی شکل گرفته است،یعنی ما زاده و پروردهی یک زیست جهان پریشانایم که پریشانیاش ناگزیر در ذهنیت و رفتار ما بازتاب دارد.
خلاصه بگویم و بگذرم که،کوشش من برای گشودن گرههای زبانیمان و،همچنین،فهم حافظ از دیدگاه هرمنوتیک تاریخی و فرهنگی به یاری ابزارهای مدرن تحلیل و شناخت در علوم انسانی،کوششی بوده است برای گذر از ذهنیت غربزدهی روشنفکری جهان سومی-که خود گرفتار آن بودهام-و یافتن توان اندیشیدن در قالب مدرن و جذب فهم تاریخی دیریاب آن.
و اما انسانی که بر اثر کنش انسان مدرن،و برداشت من،در وضع هبوط«از شرق به جهان سوم»قرار گرفته،چه گونه میتوند به وضع خود خودآگاهی علمی و فلسفی پیدا کند و به یاری آن از چاهی که در آن هبوط کرده به در آید؟کوتاه کنم:با دانشاندوزی بر گذشته از کینتوزی (ressentiment) :با گذر از غربزدگی به سوی«غربی»شدن با دلیری و روشنبنی تمام."