چکیده:
عارفان شاعر و شاعران عارف، چنانکه از آثار بازمانده آنها میتوان دریافت، چندان که باید و شاید خود را وابسته و در قید و بند شعر و شاعری محض نمیدانند و اگر شعری نیز برزبان رانده و یا اثری منظوم خلق کردهاند، بیشتر از باب تعلیم، روشنگری و تشریح مسائل غیرمادّی و روحانی به مخاطبان بوده است. با اینکه عطّار در جای جای آثارش خود را شاعر نمی داند و نمیخواهد با نام شاعر او را بشناسند و براساس آنچه در مکتب عرفان آموخته در اوج تواضع است؛ در این مقاله کوشیدهایم تا به وی با توجّه به مفاخرات شاعرانه اش درپارهای از ابیات از منظر یک شاعر نگاه کنیم و مفاخرات شاعرانه اش را بازکاوی نموده با تکیه بر ابیاتی در آثارش نشان دهیم که عطّار در اوج تواضع عارفانه اش، در میدان تفاخر شاعرانه نیز کمنظیر ظاهر شده است
خلاصه ماشینی:
» (عزالدین کاشانی،354:1388) سعدی، آن بزرگترین معلم اخلاق در جمع شاعران با اینکه در مقام مفاخره میگوید: « هفت کشـور نمی کنند امـروز بـی مقـالات سعـدی انجمنی » (سعدی،544:1384 ) اما باب چهارم از کتاب بوستان را « درتواضع» نام نهاده، میگوید: « ز خاک آفریدت خداوند پاک پس ای بنده افتادگی کن چو خاک » (همان ،1381: 93) عطار نیز– که در این مقاله علیرغم شناختی که از تواضع ذاتیاش داریم، به مفاخرات شاعرانهاش پرداختهایم – با آنکه از بزرگان عرفان و از استادان عرفان نظری است و از آبشخور تواضع عرفان و تصوف نوشیده و پرورش یافته است و در آثارش مدام خود و دیگران را به رعایت تواضع به نفس کشی و پرهیز از خودبینی و غرور دعوت کرده است، چنانکه در اسرارنامه گوید: هر آنگاهی که در تو من نمانـد دوی در راه جان و تن نمانـد (عطار،1388: 117) و در آغاز کتاب الهینامه با تواضعی عرفانی و حقیقی که نشان هیچ بودن بنده است در جوار حضرت الوهیت میگوید: « همه چیزی تویی و هیچ هم تـو چه گویم راستی و پیچ هم تـو » ( عطار، 129:1388) و سخن را بدان سبب صاحب ارزش میداند که نازل شده از محضر حق تعالی است: سخن از حق تعـالی منـزل آمـد کـه فخـر انبیـــای مـرسل آمـد (همان:130) ودر منطق الطیر با زیبایی هرچه تمام تر به سان بندۀ متواضعی در برابر حق، تعالی میگوید: خلق ترسند از تو من ترسم ز خود کـز تو نیکی دیده ام از خویش بد (همان ،19:1379) اما همین عطار که این گونه در آثارش خویش را در برابر حق، تعالی خوار و ذلیل میبیند و بر تواضع ذاتی خود معترف است، گاهی در اثنای تفسیر معانی و ترویج معارف روحانی از خود بیخود شده در اوج نیازمندی عارفانه، لب به مفاخرۀ شاعرانه میگشاید والحق از عهدۀ این کار هم چون تشریح مراحل سیروسلوک، استادانه برمیآید.