چکیده:
انقلاب اسلامی ایران برخوردار از دو ویژگی «آگاهی» و «دینباوری» نقطه عطفی در
تحولات فکری و اندیشهای مردم ایران و نویدبخش تحول اساسی در عرصة فرهنگسازی،
تولیدات علمی و توسعه دانش و فناوری میباشد.
میزان تأثیر فرهنگ برتوسعه آنگونه است که نظریهپردازان بر این باورند، توسعه تا
وقتی با هویت اجتماعی ـ فرهنگ سازگار نیفتد تولدی نخواهد یافت. توسعه مطلوب
توسعهای درونزا است که با اتکاء به فرهنگ خودی، توانایی هدایت، انسجام بخشی و
نظارت را در زمینههای اجتماعی ـ فرهنگی امکانپذیر مینماید. منازعات فرهنگی
ریشههای عمیقی دارند که سراسر مباحث توسعه علمی را تحتالشعاع قرار میدهند . از
این حیث پیوستگی دین با مؤلفههای فرهنگی و توسعه علمی محول واقعنگری و تلاش برای
درک صحیحتر توسعه علم میباشد.
دغدغة تولید و توسعه علم در ایران اسلامی که چند سالی است انس محفل عالمان و
اندیشمندان شده است، نشانه توجه آگاهانه به نفش بنیادی دین در فرهنگسازی و نحوه
نگرشی است که جامعه دینی برای ساماندهی زندگی دنیوی خود (توسعه) بیان میدارد و
انقلاب اسلامی ایران به عنوان نمود عینی این تحول سیاسی اجتماعی ضرورت طرح این سؤال
را فراهم نموده است که:
دین چگونه در نظام اجتماعی به ایفای نقش میپردازد و نقش دین به طور خاص در
فرهنگسازی توسعه علمی چگونه است؟ در این مقاله سعی شده است چگونگی ایفای نقش دین و
به عبارت روشنتر زمینههای تأثیرگذاری دین در فرهنگسازی برای توسعه علمی را مورد
بررسی قرار دهد در پاسخ به طرح سؤال فوق فرضیة مقاله بر این باور طراحی شده است که:
دین میتواند با همگامی (پاسخگویی به موقع و اقناع کننده) به مقتضیات زمان و مکان
از طریق احیاءخود و اصلاح سنت دینی با رجعت به ریشهها به هماهنگی عناصر فرهنگی،
علمپذیری و دینورزی تؤامان در قالب نیروهای مکمل مدد رساند و توسعه علمی را در
چارچوب فرهنگسازی پویا و پایدار عینیت بخشد به طوری که دین از درون نظام اجتماعی
ـ فرهنگی، تولید علم و توسعه علمی را به نحوی هدایت و جهت میدهد که با نقشه ادراکی
و الگوی تفکر در آن جامعه سنخیت داشته باشد.
Enjoying two features of awareness and belief، Iran’s Islamic revolution was a turning point in the intellectual developments of the Iranian people. It heralds a fundamental change in the arena of constructing culture and progress of scientific productions and technological advancement. The impact of culture on development is so crucial that، in theoreticians view، no development can sustain until it is recon¬ciled with the cultural identity of the society. A desired development is the indigenous development that has the potential to facilitate the direction، supervision and mobilization of the soci¬ety in social and cultural areas.
The interest for the production and progress of science and knowledge has become a major concern to scholars and experts that reveals a purposeful shift in their attention to the crucial role of religion in making culture. It shows the approach of a religious society towards how to or¬ganize its worldly life. Iran’s Islamic revolution، as an objective manifestation of this political social development، poses an important question:
What role does religion play in a social system? More specifically، what is the role of religion in making the culture for scientific development? This paper، aims to assess the influences of religion on paving the way for development. The hypothesis of this paper is based upon this belief that religion can contribute to the formation of scientific development in accordance to the de¬mands and requirements of time and circumstances through its revival and reforms of religious traditions and coordination of cultural elements.
خلاصه ماشینی:
"فرهنگسازی توسعه علمی چگونه است؟ در این مقاله سعی شده است چگونگی ایفای نقش دین و به عبارت روشنتر زمینههای تأثیرگذاری دین در فرهنگسازی برای توسعه علمی را مورد بررسی قرار دهد در پاسخ به طرح سؤال فوق فرضیة مقاله بر این باور طراحی شده است که: دین میتواند با همگامی (پاسخگویی به موقع و اقناع کننده) به مقتضیات زمان و مکان از طریق احیاءخود و اصلاح سنت دینی با رجعت به ریشهها به هماهنگی عناصر فرهنگی، علمپذیری و دینورزی تؤامان در قالب نیروهای مکمل مدد رساند و توسعه علمی را در چارچوب فرهنگسازی پویا و پایدار عینیت بخشد به طوری که دین از درون نظام اجتماعی ـ فرهنگی، تولید علم و توسعه علمی را به نحوی هدایت و جهت میدهد که با نقشه ادراکی و الگوی تفکر در آن جامعه سنخیت داشته باشد.
بنابراین آنچه مهم است و همه توجه پژوهشگر را باید به خود جلب کند، پویاییهای فرهنگی درونی است: ریشه نخستین هر گونه فرایند اجتماعی که از اهمیتی کموبیش برخوردار است، باید رد ترکیب محیط اجتماعی درونی جستوجو شود … زیرا اگر محیط اجتماعی بیرونی، یعنی محیط اجتماعی که بهوسیله جوامع پیرامون تشکیل شده است، میتواند تأثیراتی داشته باشد، این تأثیرات تنها بر کارکردهایی است که موضوع آنها حمله و دفاع است و افزون بر این، محیط بیرونی تنها با واسطه قرار دادن محیط درونی میتواند اثر خود را تحمیل کند (کوش، 1381: 90) سوروکین نیز در کتاب مهم خود بهنام پویاییهای اجتماعی ــ فرهنگی (1941 ــ 1937) که در چهار جلد نگاشته، بهوجود آمدن تغییرات در نظام اجتماعی ــ فرهنگی را در نه بند خلاصه کرده که به نحوی واقع بینانه و البته با ظرافت زمینههای ابتکار عمل و قدرت مداخله در نظام اجتماعی ــ فرهنگی را مشخص ساخته است، ضمن آنکه عوامل خارجی و فشارهای آنها برای ایجاد تغییرات مطلوب خودشان، در نظر گرفته شدهاند."