چکیده:
برخی از متکلمان اشاعره و عرفان و روشنفکران معاصر تحت تأثیر علوم طبیعی و تجربی
مدعی اند که براهین فلسفی یا اصلا ناممکن یا فاقد کارکرد مثبت است.
این مقاله به نقد این رهیافت میپردازد. ابتدا امکان شناخت خداوند و مکاتب گوناگون
در آن را بررسی میکند؛ آن گاه بعد از اشاره به آرای منکران براهین فلسفی، ادله
آنان را به نقد میکشد که مهمترین آن عبارت از امتناع اقامه برهان برای خداوند به
دلیل ماهیت و علت نداشتن است. واپسین دلیل مخالفان، تمسک به دلیل نقلی است که
ارزیابی خواهد شد. فرضیه نویسنده در این مقاله، تعمیم برهان به برهان انی و شبه
لمی مفید یقین است که اقامه آن برای اثبات خداوند امکان دارد.
خلاصه ماشینی:
"رهاورد نکته پیشین این است که راهها و ادلۀ اثبات خداوند، تصویری از ذات الاهی به ما ارائه نمیدهند؛ بلکه مثبت اسما و صفات خداوند هستند؛ برای مثال برهان امکان و وجوب و صدیقین، عنوان واجب الوجود؛ برهان حدوث، عنوان خالق و آفریدگار؛ برهان نظم، ناظم و مدیر و برهان حرکت، عنوان محرک را ثابت و تبیین میکنند، هر چند صدق و انطباق و بعض عناوین پیش گفته بر خداوند مانند محرک، و مدبر خود نیازمند دلیل دیگری است، در صفحات آینده گفته خواهد شد از تحلیل عقلی بعضی عناوین فلسفی مانند واجب الوجود میتوانیم برخی صفات الاهی را کشف کنیم.
نقد و نظر در نقد این شبهه باید به چند نکته ظریف اشاره کرد: نکته اول: این که برهان مطابق ذکر اهل منطق و فلسفه «البرهان قیاس مؤلف من یقنییات لنتاج یقین»، (الساوی،1993: ص233) از جهت مواد از شش ماده یعنی اولیات، فطریات، مشاهدات، مجربات، حدسیات و متواترات تشکیل شده است که گزارۀ «خدا وجود دارد»، از نوع قضیه اولیات یا دست کم فطریات است که انسان از صرف تصور حقیقت وجود و انقسام آن به وجود ممکن و واجب به وجود خداوند علم حاصل میکند یا با مراجعه به وجدان و ضمیر خویش به خداوند پی میبرد؛ بنابراین به دلیل رجوع قضیه «خدا موجود است» به اولیات یا فطریات، خود برهانی است که نمیتوان مدعی شد که برهانپذیر نیست."