چکیده:
گل نوروز، تألیف احمد کاسانی(متوفی 949ق) رسالهای است عرفانی در بیان حدیث: «اغتنموا برد الربیع فانها
یعمل بابدانکم کما یعمل باشجارکم و اجتنبوا برد الخریف فانها یعمل بابدانکم کما یعمل باشجارکم»، دارای جنبه
تعلیمی و اندرزگونه با استشهاد از آیات، روایات، احادیث و اشعار بسیار.
به کارگیری این شیوه بیان به همراه زبان تمثیلی و تشبیهات مکرر (معقول به محسوس) نظیر تخم محبت، زمین دل،
گلهای مشاهدات، میوههای معاینات و شراب محبت، پیمانه سخن و خمخانههای وحدت، بر لطف و دلنشینی رساله
افزوده است؛ هرچند با وجود سادگی نثر و کاربرد معمول و متعارف واژگان و زبان در این رساله، استعمال جملات
معترضه طولانی و شمار قابل توجه آن، گاهی نثر را مشکل و پیچیده مینماید.
کاسانی در انتخاب موضوعات و پرداخت مفاهیم، جملات و عبارات تکراری در رسایل خود، بیپروا به نظر
میآید. وی ضمن تفسیر عرفانی ـ تمثیلی از حدیث یاد شده و بیان منظور و مراد از باد بهاری و برد خریف، به تعلیم
مراحل و لطایف سیر و سلوک و پند و اندرزهای صوفیانه میپردازد و به مناسبت از تبیین و تعریف اصطلاحات و تعابیر
عرفانی نظیر قبض و بسط، درد، عشق و فنا فروگذار نمیکند. جایگاه سکر، محبت و شور و جذبه عاشقانه در طریقت
کاسانی و شیوه ذوقی او در تربیت و مشرب وحدت وجودی او از سطور رساله پیداست.
گل نوروز همچنین حاوی نکات اجتماعی قابل توجهی است، در این رساله، کاسانی بر اعتقاد و عنایت عبیدالله خان
به طریقت نقشبندیه و جایگاه و نقش ارزشمند پادشاهان در تضمین بقا، استمرار و ترویج طریقت درویشان تصریح
کرده است.
خلاصه ماشینی:
"10 - B : سبز و خرم 11 - A : میوها؛ به قیاس B پیدا شدن میگیرد و پختن و ریختن میگیرد؛ همچنین به مجرد رسیدن باد بهاری ـ که عبارت از آثار تجلی لطف الهی است ــ به ابدان (1) های شما (2) نیز که از سرمای زمستان ـ که (3) از آثار تجلی قهر الهی [است] ــ تیره و فسرده شده است، دور میسازد(؟)، غنچه (4) های و گلهای مشاهدات بتدریج، میوه (5) های معاینات پیدا میسازد: [«بیت»] گفت پیغمبر که (6) یاران زینهار تن مپوشانید از باد بهار همچنانکه با درختان (7) میکندبا تن و جان شما آن میکند (8) بدان ای طالب صادق که مراد از باد بهاری که حضرت صلیالله علیه و سلم فرمودهاند: غنیمت دارید و تن مپوشانید، میتواند بود به حقیقت، که عبارت از نفس شریف و صحبت شریف و نظر شریف این طایفه علیه باشد، قدس الله ارواحهم؛ چونکه نفس شریف این طایفه را نیز این خاصیت [«است»]، بعد از رسیدن نفس شریف ایشان به ابدان و زمینهای دل [«طالبان»]، این معانی که گفته شد و صد هزار چندان از معارف و حقایق [«در دل»] ایشـان پیدا میسازد، اما بدان ای طالب صادق که این موقو [«فست»] اولا بر آنکه (9) حق سبحانه (10) در زمین دل طالبان به صفت ارادت تجلی فر [«ماید»] و این درد طلب در ایشان پیدا شود و کشد ایشان را به صحبت شریف این طایفه: [«بیت»] تجلی ربه فی ذاته کل لعمرک لاتغافل عنه فافهم *** ______________________________ 1."