خلاصه ماشینی:
"«اودن»میگوید و من ترجمه آزاد و گفتهاش را میآورم که:اگر آن رقص بری روئیدن و رویاندن گندم باشد،همانطور که قرنها پیش بوده است،آیا باز هم شعر تشبیه شده به رقص،عاری از هدف خواهد بود و در ادامه این گفته، پیش از رسیدن به آن سئوال فنی من،یک ایرانی میتواند سئوال کند که اگر در شبانهترین اعصار تاریخ،ذهن انسان از طریق همان شعر،که اینجا نوعی رقص شبانه است،بدنبال تصوری از روئیدن آزادی باشد،آیا باز هم شعر،هدفی نخواهد داشت؟پس شعر هم میتواند، همانطور که رقص برای گندم هدف دارد،علاوه بر رقص بودن،هدفی نیز داشته باشد؛البته نه تحصیل شده از خارج بر شعر،بکله روئیده و بالیده از همان اعماق کلمات شعر و ضمیر ناخوآگاه و تکنیک خودآگاه شاعر سئوالی که من میخواهم از والری بکنم،این است که آیا قدمزدن مردی را که در خیابان به شیوهای بسیار مردانه حرکت میکند و فقط گردش میکند و هیچ هدفی هم ندارد،میتوان به نثر که به زعم والری،حتما باید هدفی داشته باشد،تشبیه کرد؟شکی نیست که او قدم میزند و در عین حال از ریتم مردانه گامزدن استفاده میکند و بهمین دلیل،هنجاری خاص خود دارد.
در یک دید کلی شاعران گذشته ایران را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:شاعرانی که فقط حساسیت برای احساس دارند،شاعرانی که فقط برای اندیشه،حساسیت نشان میدهند،و شاعرانی که در سطحهای بسیار عالی و معتبر شاعری قرار دادند و محتوای شعرشان، زائیده یکپارچگی کامل بین احساس و اندیشه است،بهتر است این یکپارچگی را«هماهنگی محتوا»بنامیم و بگوئیم که عدهای از شاعران از کل محتوا، احساس را تفریق ویا تجزیه میکنند،عدهای دیگر محتوای شعر خود را از جمع احساس و اندیشه و از ترکیب این دو عامل بوجود میآورند."