خلاصه ماشینی:
"تعریف و بیان مسئله سؤالی که انگیزهی اولیهی نگارش این مقاله شد،سؤالی است که برای انسان ایرانی بهطور اعم و برای پژوهشگران عرصهی علوم اجتماعی بهطور اخص در این صد و پنجاه،دویست سال اخیر همواره مطرح بوده و ذهن او را به خود مشغول داشتهاند: 1 انسان ایرانی در این دو قرن چه واکنشهایی نسبت به جهان جدید و غرب داشته است؟ (به تصویر صفحه مراجعه شود) 2 برحسب پیامدهای واکنش و اثرات و نتایج به بار آمده،کدام گروه و جریان واکنش موفقیتآمیزی داشته است؟ با توجه به پژوهشهای صورت گرفته در این مورد(مثلا: روشنفکران ایرانی و غرب:مهرزاد بروجردی؛ایرانیان و اندیشهی تجدد:جمشید بهنام؛کیستی ما از نگاه روشنفکران ایرانی:حسین کاجی؛ما و غرب:علی رضا بختیاری و دیگران؛روشنفکران دینی و مدرنیته در ایران پس از انقلاب:مسعود پدرام؛پرسش فلسفی «ایرانی بودن چیست»:موسی دیباج؛مفهوم و اسلامیت و ایرانیت: شاپور رواسانی؛شاهنامه و هویت ایرانی:اولریش مارزولف؛ روشنفکران ایرانی:داور شیخاوندی،و...
در واقع در طول بیش از دو قرن،این سه جریان حضور و استمرار داشتهاند و اندیشه و باور خود را به نسل بعد منتقل کردهاند: الف)غربگرایان سنتستیز(غربستا) ب)سنتگرایان غربستیز(غربگریز) ج)جریان سوم یا نوگرایان دینی(غربشناسی) واقعیت این است که مردم ایران با چند هزار سال زندگی مشترک،تا به امروز شاهد فراز و نشیبهای فراوان بوده و فرهنگ و تمدن امروز آن متشکل از سه لایهی فرهنگی تمدنی است: 1 لایهی ایران باستان؛با نمودهایی نظیر عید نوروز،تقویم شمسی،و..."