چکیده:
صحنة آسمان و مناظر افلاک و طلوع آفتاب و شکل هلال و جلوههای شب و صبح و شفق و
نوروز و مهرگان، با شکوهتر و خیال انگیزتر و زیباتر از آنچه استاد شروان مصور و
مجسم ساخته، در هیچ اثر دیگری منعکس نشده و شاید دیوان خاقانی، از این لحاظ، نه
تنها در میان آثار ادبی ایران، بلکه در ادبیات جهان، بینظیر باشد. تصویری که
خاقانی از جلوهگری خورشید، در عرصههای گوناگون شعر خود به دست داده، در میان
تصویرهای دیگر فلکی، منحصر به خود و نشانة بعد دیگری از خلاقیت هنرمندانه و قدرت
تخیل کم نظیر او در وصف است.
این مقاله به بررسی ابعاد گوناگون ساختارهای ادبی خاقانی، از خورشید، که بر پایة
خیالپروری و وهمانگیزی شاعر شکل گرفته، پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
چرخ سیاهکاسه خوان ساخت شبروان را نـان سـپید او مـه، نان ریزههــاش اختـر چـون پـخت نان زرین اندر تنور مشـرق افـتاد نـان سیـمین انــدر دهــان خـاور کوس شکم تهی را بود آرزوی آن نـــان یـا قـوم اطعمـونی آوازش آمــد از بــر (همان، ص 186) نیز در تصاویر زیر که نور افشانی آفتاب در فصل پاییز و ورود خورشید به برج میزان و زیباییهای خزان و کوتاه شدن روزها و دراز شدن شبها با تعبیرات و تشبیهات دل انگیزی بیان شده، مشاهدات عینی از جمله زرافشانی شاهان و خیمه زدن سلاطین و چتر سلطانی و ترازوی نارنج کودکان و نارنج گیلان، سهم مؤثری داشته است: شـه اختـران زان زر افشــان نمــاید کـه اکـسیـر زرهــای آبــان نمــاید بـر آرد ز جیــب فلک دســت موسی زر ســامـری نقــد مـیــزان نمایــد نـــه خورشیــد همخــانة عیسی آمـد چـه معــنی کـه مـعلــول میزان نماید ز نـارنـج اگـر طــفـل سـازد تـــرازو کــه نارنج و زر هــر دو یکسان نمــاید فلک طفل خــویی است کانــدر تــرازو ز خـورشیــد نـارنـج گــیلان نماید مگر خیـــمه سلطان انجــم بـــرون زد کــه ابــر خزان چـتر سـلطان نماید (همان، ص 130) سهم معلومات شاعر به شهادت آثار خاقانی، این شاعر اطلاعات بسیار وسیع و قابل ملاحظهای از علوم و فنون و دانشهای روزگار خود و همچنین اعصار گذشته داشته است و جای پای این معلومات در سراسر دیوان چند هزار بیتی و آثار دیگر او، یعنی منظومة تحفهالعراقین و منشآت، به چشم میخورد.